برگه:Karimsanjabi.pdf/۱۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سنجابی (۱)
– ۱۰ –

سیاستهای ذی‌نفع خارجی بودند دکتر مصدق احساس خطر کرد و تصمیم گرفت که انتخابات را در همان هشتادوچند نفری که انتخاب شده و حد نصاب قانونی را دارا بودند، متوقف کند. نمایندگان همه در تهران جمع شدند و مجلس هفدهم تشکیل گردید. در همان اوایل سال ۱۳۳۱ که هنوز چند جلسه بیشتری از کار مجلس نگذشته و هیئت رئیسه آن هم انتخاب نشده بود که آقای دکتر مصدق اعلام کردند که باید برای دفاع از حقوق ایران در موضوع صلاحیت دیوان دادگستری بین‌المللی به لاهه بروند. بنده را خواستند و با من مشورت کردند که چه اقدامی باید بکنیم؟ بنده بایستی اقرار بکنم که به ایشان عرض کردم رفتن ما به دیوان لاهه به منزله رفتن گوسفند است به پای خودش به قربانگاه. اینقدر وحشت داشتیم از آن قرار ناحقی که قبلاً دیوان بدون توجه به صلاحیت خودش صادر کرده بود که بیم آن داشتیم این بار نیز ما را در مذبح استعمار جهانی قربانی بکنند. دکتر مصدق بمن جواب داد: «اگر درصد شانس ده شانس یا پنج شانس داشته باشیم من باید این کار را که مصدق هستم انجام بدهم که فردا ملت ایران نگوید که یک شانسی در اینجا بود و من در انجام آن کوتاهی کردم». بعد از من پرسید: «شما با من میآیید؟» گفتم اگر بنده را لازم بدانید در خدمت خواهم بود. این بود که در هیئت دوم هم که به دیوان لاهه رفتیم تقریباً همان اشخاص سابق بودند به اضافه‌ی دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه و منهای دکتر متین دفتری. از جمله اعضای هیئت اللهیار صالح، انتظام، شایگان، بقایی و مهندس حسیبی بودند. از روزنامه‌نگاران نیز نماینده روزنامه اطلاعات، نماینده روزنامه کیهان و حسن صدر بودند. وقتی که وارد لاهه شدیم آقای دکتر مصدق بنده و دکتر شایگان را خواست و یک کتابچه مانندی را که در حدود بیست و پنج صفحه کمتر یا بیشتر به خط ریزنوشته شده بود به ما داد و این کتابچه نوشته‌ی دکتر متین دفتری بود راجع به شیوه‌ی دفاع در دیوان لاهه. اساس و مبنای دفاع بر این بود که چون قرارداد ۱۳۱۲، قراردادی را که رضاشاه با انگلیس‌ها مجدداً بسته بود، یک قرارداد کرهی یعنی اجباری است و به حکم زور و حکومت دیکتاتوری بر ملت ایران تحمیل شده است قدرت قانونی ندارد. آقای دکتر مصدق یک کارتون بزرگ از تلگرافاتی که در آن زمان وزارت کشور به شهرستانها