سابقهٔ روحانیت و مختصر «ضرب زیدعمرواً» مکتسب سالهای جوانی – کار آمدیهایی به این دستهٔ عظیم میدهد که میتوان ازیشان به عنوان وسیعترین محیط آماده برای تهیهٔ روشنفکر نام برد. محیطی که اغلب به صورت نوعی کعبهٔ آمال در میآید برای خیل دیپلمههای هر سالهٔ مدارس. واضح است که درین دستهٔ چهارم نیز ارزش آموزگاران از نظر امکان و احتمال روشنفکری در آینده بسیار بیشتر است تا برای منشیان اداری که فقط ثبت و ضبط کنندگان وقایع و قوانین و فرهنگ و آمار و آرائند.
در دستهٔ پنجم – یعنی که در مدار چهارم به دور مر کز روشنفکری، گویندگان و نویسندگان و اجرا کنندگان برنامههای رادیو – تلویزیون و اکثریت ناشران و روزنامهنویسان و خبرنگاران مطبوعات را میگذاریم. یعنی تمام کسانی را که از طرفی ناشران اخبارند و از طرف دیگر توزیع کنندگان علم و فرهنگ و آراء و آثار. یا در حقیقت واسطهاند میان سازندگان دستهٔ مرکزی و مدار اول (خالقان آراء و آثار و فرهنگ وهنر) و تودههای مردم. در نظر داشته باشیم که چون قصد اول در کار این دسته انتفاع است همیشه در خطر مبلغ شدن برای حکومتها قرار دارند. در کار این دسته از روشنفکران – که ابزار کار همگیشان «کلام» است – نه تنها خبری از «ابداع» نیست یا بندرت چیزی از «ابتکار» در آن هست بلکه در حکومتهای نیمه استعماری حاصل کار اغلب ایشان یا قسمت اعظم حاصل کارشان، قلب حقیقت است. چرا که در حوزهٔ «سانسور» عمل میکنند. البته صرف نظر ازینکه بیشتر محرک ایشان نفع مادی و آنی و بازاری است یا شهرت طلبی. درست است که اقلیت بسیار اندکی ازین دسته نیز در حوزهٔ روشنفکری گام بر میدارند و بندرت –