خود ارتزاق میکنند. چرا که این دستهٔ اخیر بقصد انتفاع مستقیم، مطبی دایر دارند و ناچار مخالفان احتمالی سرسخت هر نوع بیمهٔ عمومی یا بهداشت همگانی و مجانی خواهند بود. و آن دسته از پزشکان که در خدمت بنگاههای دولتی هستند نسبت به چنین نوع تحولات احتمالی آینده وضع خوش آمد گوتری دارند[۱]. چرا که نه بر مسند سرمایههای کلان دسنهٔ پیش نشستهاند و نه بر مسند مقامات بزرگ اجتماعی و اداری و دولتی و حکومتی ایشان. دربارهٔ پزشکان از ذکر این نکته نیز نباید غافل ماند که رونق کار ایشان در سالهایی که بک جامعه با چشیدن مزهٔ «رفاه» آشنا شده (و برای ما از ۱۳۳۲ به بعد) در حدودی وابسته است به عملی که ایشان در حوزهٔ سلامت و بیماری – یعنی در سرحد مرگ و زندگی میکنند؛ و در حقیقت بکاری که در مرز «عالم غیب» از ایشان خواسته است. و به همین علت ایشان نوعی جانشینان جادوگران عهود باستانند. و هنوز در قلمرو کار ایشان نوعی «تقدس» هست که در کار توسل به یک امامزاده یا ضریح یا معبد وجود دارد. و به همین علت پای طبیب به آبادی که رسید قضیهٔ جادو – جنبل و طب خاله زنکی و «توسل» بر میافتد. و نیز نباید غافل ماند از ذکر این نکتهٔ دیگر که با شروع دورهٔ آشنایی جامعه با مصرف مصنوعات ماشینی – که نوعی «صنعتی شدن» جازده میشود (و برای ما از حدود ۱۳۴۵ به بعد) – رونق کار «تکنیسین»ها بررونق کار پزشکان پیشی خواهد گرفت.
در دستهٔ چهارم – یعنی که در مدار سوم به دور مر کز – من
- ↑ ایضاً سیاست بهداشتی حکومتهامان بر سپردن کار بهداشت مردم به دست «پلی کلینیک»های خصوصی است که به شرکت دستهای از اطبا واغلب تنها به قصد انتفاع میگردد. بیمارستان مهر – کلینیک تهران – بیمارستان پارس – میثاقیه والخ...