و کنکور و دلالی وسفته بازی و زمینخواری سوق داده خواهد شد. و سرگرم به مختصر تنعم شهری که آب باشد و برق و سینما و تلفون و تلویزیون – که هیچکدام در ده بهم نمیرسید. و این نعمات شهری همه توابع در آمد نفت – که ورودشان یکسره در اختیار آن طبقه از بازرگانان و سرمایهداران است که همکار و طرف معامله کمپانیهای خارجی هستند. این طبقه از سرمایهداران را در اصطلاح ضداستعماری جدید طبقهٔ همپالکی (کمپرادور) میگوییم. حضور این سرمایهداری همپالکی یک مشخصهٔ دیگر هم دارد و آن اینکه کمک کننده است به سرمایهداری خارجی که رقابت عظیمی میکند با صنایع دستی محلی (قالی و پارچه و گیوه و الخ...) و با صنایع تازه پای محلی که بطبقهٔ کارگر نحیفی کار میرساند. و این رقابت، ناچار صنایع دستی محلی و کارخانههای تازه پا و سرمایهداری کوچک ملی را مضمحل میکند و کارگران را بیکار و بازرگانان را مجبور به پیوستن به «تراست»های بزرگ (که در امر نوشابهها و مطبوعات و روغن نباتی و ماشین سوار کردن «مونتاژ» عملی شده) که خود یاور اصلی استعمارند. این است خطوط اصلی گردش کار در جامعهٔ ایران. تمام طبقات و قشرها و لایههای اجتماعی که بگردش چنین دستگاهی کمک میکنند پایگاههای اصلی حکومتند. یعنی مالکان بزرگ اموال منقول و غیر منقول – سرمایهداران همپالکی – متخصصان و کادرهای وابسته به ماشین (تکنوکراتها) – قشر ارتجاعی روحانیت – آن دسته از روشنفکران که گردش چنین دستگاهی را در گفتهها و نوشتههای خود توجیه میکنند – و مهمتر از همهٔ ایشان امرای ایستاده و بازنشستهٔ ارتش. و تمام کسان دیگر که در گردش چنین نظمی
برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۸۰
ظاهر
این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
روشنفکر خودی است یا بیگانه؟
۷۹