اکنون به اموال منقول بدل شده است – پشتیبان حکومتها باشند. یا زمینهٔ طبقاتی آن. و این طبقهٔ خرده مالک جدید با مختصر دست بازی که به پشتوانهٔ اعتبارات کشاورزی و وامهای تعاونی در خرید از بازارهای شهری خواهد یافت روز بروز به شهر وابستهتر خواهد شد. چرا که شهرهامان بازار مکارهٔ مصنوعات خارجی شدهاند و چرا که آن اعتبارات کشاورزی و وامهای روستایی از پول نفت حاصل شدهاند و بجای سرمایهگذاری در روستا و بر روی زمین و بجستجوی آب و مزرعهٔ تازه، صرف خرید رادیو و چرخ خیاطی و سفر زیارتی میشوند[۱]. و به هر صورت به علت اینکه تعاونهای روستایی هنوز نتوانستهاند جانشین حمایتها و سرمایهگذاریهای مالک قدیمی در امر کشت و زرع و تهیهٔ بذر و آب بشوند (و این نتوانستن خود بدو علت: یکی روحیهٔ انفرادی کشاورز ایرانی و بدبینی نسبت به دیگری – و دوم کاغذ بازی و فساد اداری شهر که حاکم بر امر تعاون روستایی فعلی است) و نیز به علت اینکه همین تقسیم املاک فعلی همگانی نیست (که مثلاً یک قلم به گرگان و خوزستان پا نگذاشته) و نیز بدلایل دیگر که جای آنها اینجا نیست دهقانان روز بروز بیشتر از زمین کنده میشوند و به شهرهاهجوم میآورند و در آنها میپیوندند به صف شهرنشینهای خردهپا که نه کاری برایشان آماده است و نه صنعتی ایشان را به مزدوری خواهد گرفت. و این قدرت انسانی وسیع ناچار بسمت فساد و سرگردانی و بخت آزمایی
- ↑ درین زمینه مراجعه بفرمایید به شمارههای مختلف «مجلهٔ مؤسسهٔ تحقیقات اقتصادی» وابسته به دانشکدهٔ حقوق. که هیئتهای بررسی اعزامی به روستاهای تقسیم شده به تفصیل و در صفحات فراوان آن از نوعی ورشکستگی تقسیم املاک فعلی گپ میزنند. بخصوص شماره های ۹ و ۱۰ (آبان۴۳) و ۱۱ و ۱۲ (شهریور ۱۳۴۴).