برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

روشنفکر چیست؟ کیست؟
۴۳
 

مجلس اول به تماشا حاضر می‌شده و به هر صورت ذوق زدگی خاصی دارد در گزارش‌هائی که به وزارت خارجه متبوع خود می‌فرستاده. و پیداست که نوعی به‌به کنندهٔ به قضایاست نه ناظر بی‌غرض – اما به هر صورت حکایت از امرواقع کرده. که نمونه‌هایش را در هر تاریخ مشروطه یا تاریخ قاجار می‌توان دید. اما اگر بیطرفانه بنگریم و متوجه بدبینی شدید روحانیت اوان قاجار نسبت به مستفرنگ‌ها باشیم و آن تجربهٔ میرزای شیرازی و فتوای تحریم تنباکو که دلالش ملکم‌خان پیشوای روشنفکری بوده است؛ خواهیم دید که اساس کج از زمان‌های خیلی پیش گذاشته شده است و به هر صورت همین جوریها است که اولین برخوردهای غلط شرق و غرب در ایران – که در حقیقت برخوردهای استعماری و استعمارزدگی است – نتایج خود را بار می‌آورد. نتایجی که پیش از همه عاید خود روشنفکران شده است.

در همین مدت کوتاه از آغاز پیدایش «منورالفکر»ها در صدر مشروطیت، تا رسیدن دورهٔ بی‌اعتباری روشنفکران در روزگار ما و جای پرداختن ایشان به کارشناسان و کاغذبازان و «تکنوکرات‌ها» (تخصص بازان) و جامعه‌شناسان و اقتصاددانان و غیرهم... روشنفکران با همهٔ اهمالی که در تعیین حدود و ثغور معنای اسم خود و نیز در تعیین وظائف فردی و اجتماعی خود کرده‌اند؛ به علت همین برخوردها که برشمردم؛ و به علت موضع‌گیری‌های روحانیت و روشنفکری در قبال هم – روشنفکران در زبان مردم عادی معنائی گرفته‌اند و حدودی یافته‌اند و مشخصاتی پیدا کرده‌اند. اول این حدود و مشخصات عوامانه را بیاورم. برای مرد عادی کوچه و بازار و روستا «روشنفکر» در آغاز «فکلی» بود.