برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

روشنفکر چیست؟ کیست؟
۳۹
 

که پای مدرسه‌ای در کار باشد و تجربه‌ای و محیط آماده‌ای و تقاضائی. یا همهٔ این شرایط باهم. اما درست در همین وضع فعلی ما در ایران با ۷۵ درصد جمعیت سر و کار داریم که دور از شهرهای بزرگ، هنوز به رسم دورهٔ ساسانی، مشاغل میانشان ارثی است. یعنی که در جامعهٔ سنتی انتخاب مشاغل در کار نیست بلکه ارث بردن آن مطرح است. و در علی‌آباد و حسن‌آباد بندرت می‌توان به کشاورززاده‌ای برخورد که به جای پدر خود ننشیند یا به آخوندزاده‌ای که آخوند نشود. حتی در اغلب شهرهای ولایتی و در محله‌های فقیر نشین شهرهای بزرگ نیز وضع از همین قرار است. و چرا؟ چون امکان انتخاب شغل نیست. یعنی که چون مدرسه نیست و کلاس تخصص دهنده نیست و تقاضای جدید نیست و چون زندگی سنتی به روال عهدخیش و لولهنگ و بوق سردر حمام و تپاله سوزاندن می‌گذرد. در چنین وضعی فرزندان ما تا مدتهای مدید پس ازین، همان کاری یا شغلی را خواهند داشت که پدرانشان داشته‌اند. یعنی که حکم کلی اجتماع امروز ما – غیر از در شهرهای بزرگ – همان است که بر اجتماع طبقاتی (کاست) ساسانی صادق بود.

اگر بحث را در همین آغاز کار به این نکتهٔ ظاهراً فرعی کشاندم به این علت بود که می‌خواستم بپرسم آیا این خود یکی دیگر از دلائل گنگی حدود کار و وظایف و معنی وجودی روشنفکران نیست؟ یعنی روشنفکر ایرانی وقتی می‌بیند که دارد در چنین محیط سنتی بسر می‌برد که حتی آزادی انتخاب شغل در آن نیست و چه بسا لیاقت‌ها و استعدادها که در آن به هدر می‌رود آیا حق ندارد گمان کند (و البته که به غلط) که پس