باشد اول باید در معنی نامها و تعبیرها اتفاق نظر کنیم. پس ببینیم اصل فرنگی این تعبیر از کجاست و به چه معنی است.
کلمهٔ «انتلکتوئل» در زبانهای فرنگی از اصل «انتلکتوالیس»[۱] لاتین آمده. که نوعی اسم مفعول است. یعنی ترکیبی است صفت مانند از «انتلیگهره»[۲] که مصدری است لاتینی – به معنی «فهمیدن» – درک کردن – یا هوشمندی. ناچار به جای «انتلکتوئل» بهترین تعبیر فارسی «هوشمند» یا «فهمیده» را باید میگذاشتهایم. یا با توجه به مفهوم اجتماعی کلمه و هدایت خاصی که در آن است از رهبری و پیشوائی – بایست «برگزیده» را یا «فرزانه»[۳] را یا «پیشاهنگ» را به جایش میگذاشتیم. گرچه این هردو سه کلمه از نظر معنی، با اصل دورند. با توجه به اینکه «انتلیگنسیا»[۴] را هم داریم که خود در زبانهای فرنگی از راه ادبیات مارکسیستی روس نفوذ کرده – به معنی جماعت هوشمندان و زیرکان روس که تربیت اروپائی دیده بودند و قادر بودند به درک زودرسی از وقایع اجتماعی؛ و دعوی رهبری داشتند و خود پیشاهنگ بودند برای هر تحول سیاسی و اجتماعی.
به این ترتیب است که «روشنفکر» به فارسی سرایت کرده. و چون درین دفتر نه دعوی لغت سازی هست و نه داعیهٔ لغت پیرائی – و نه اصلاً احتیاجی به این کارها هست – و چون «روشنفکر» تعبیری است که نه زشتی خاصی دارد و نه گوش را میخراشد و نه چشم را؛ و ناچار در زبان جاگرفته و جواز عبور یافته؛ پس بپردازیم به تحدید