درآمد
در سلسله مراتب هر صنف و حرفهای مثل نجاری یا کفاشی یا خیاطی و حتی رادیوسازی و تراشکاری – که از حرفههای جدیدند – مدارجی داریم مثل پادوئی، بعد شاگردی، بعد کارگری، بعد سرکارگری، بعد استادکاری، بعد استادی. و هر کدام ازین مدارج با اسمی و معنای مشخّصی، و نشان دهندهٔ یک درجهٔ معین از یک سلسله مراتب شغلی. و حکایت کننده از تکاملی که در نفس پیمودن آن مراحل مستتر است. و نیز هر کدام از این تعبیرها که برشمردم با بار معینی از فرهنگ و سابقهای و خاطرهای – و به هر صورت آشنا و در دسترس فهم همگان. چه برای من که معلمم چه برای شاگردم – چه برای نفتی دورهگرد و چه برای رئیس شرکت نفت – چه برای زندانی و چه برای زندانبان. و نه هیچ چیز درین تعبیرها گنگ یا مرده یا از دور زبان بیرون افتاده. و همه زنده و حَیّ و حاضر. که هر روز صدها بار بکارشان میبریم و با مصداق خارجی هریک از درجات آن صنفها و حرفهها سر و کار هم داریم. لولهٔ بخاری گرفته است، یا درِ اتاق باد کرده، یا حوض ترکیده. میروی در دکان آهنگر یا نجار، یا سراق بنّای محل که: «خواهش