سدی محکم میان دو عالم کشیده میشود و عالم نور ابدالآباد در آرامش و صلح میماند[۱].
نمیتوان انکار کرد، که عقاید مانی در باب آفرینش و سرانجام جهان دارای اصل و منشا گنوستیکی است.
مانی از راه مسلک گنوستیکی ابن دیصان[۲] سنن و روایات عیسوی را پذیرفته و بر شدت ثنویت آن بسی افزوده است.
در عین حال وی از نفوذ مرقیون و گنوستیکهای دیگر بر کنار نمانده است و نیز «در عقاید و افکارش آثاری از فلسفه یونانی عامیانه آن زمان دیده میشود، ولی این آراء و افکار هم توسط عیسویان گنوستیک به او رسیده است. مانی در حقیقت «آخرین نماینده یونانیت بابلی است، که در اصول با تمدن یونانی سوریه و مصر همزمان خود فرقی نداشت[۳].
اشکالی که در توجیه این منابع مختلف راجع بمذهب مانی داریم، اینست که منابع مزبور، هریک مراحل مختلفی از تحول و تکامل عقاید مانی را در نواحی مختلف نشان میدهد و از این گذشته مانویه در میان اهل هر دینی رنگ خاصی باقوال خود میدادهاند. مانی میخواست دینی جهانگیر و عام تشریع کند و از این جهت متعمدا آراء خود را با عقاید ملل متنوع وفق داده و اصطلاحات آنان را بکار برده است[۴]. میتوان گفت سریانی زبان مادری مانی است، اما بزبان ایرانی هم رسالاتی نگاشته است.
- ↑ الفهرست، فلوگل، مانی، ص ۷۱ و ۱۰۱؛ شهرستانی، چاپ کورتن Cureton، ص ۱۹۱ و ۱۹۲، ترجمهها ربروشر Haarbrucher، ص ۲۸۹ و ۲۹۰، بنا بر مطالب کتاب شاهپوهرگان، که قطعاتی از آن کشف شده. (مولر، آثار خطی، ج ۲، ص ۱۹ و بعد).
- ↑ رک شدر در «مجله تاریخ کلیسا» Zeitschr. fur Kirchengeschichte : ج ۵۱(سال ۱۹۳۲)، ص ۲۱ تا ۷۴.
- ↑ مقاله شدر در مشرق زمین Morgenland، ج ۲۸، ص ۱۰۰-۹۲.
- ↑ شمیدت-پولوتسکی، ص ۵۹ و ما بعد.