برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۷۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۴)
– ۷ –

و با تجربه‌ای بودند مانند برادر خود شما قاسم لاجوردی، یا یکی دیگر از اعضای اطاق بعدی بازرگانی دکتر علی خوئی. یا دکتر لک که از شریکان حبیب ثابت بود و یا پناهی و عبود شرکت پاسال را تشکیل میدادند، ثابت پاسال. اینها مردمانی بودند دنیادیده، ورزیده و خوش‌فکر. ولی از آن طرف ما با کازرونی که طرز فکر دوران رضاشاهی داشت روبرو بودیم. یا با حاج علینقی کاشانی صاحب کارخانه بافندگی سمنان که او هم مال آن دوران بود روبرو بودیم. اینها مال یک دورانی بودند که در آن مدیریت بازدهی، بهره‌وری معنای چندانی نداشت. فقط میخواستند با یک حمایت ساده زندگی بکنند. ولی بهرحال مجموعه اینها بخش خصوصی روز کشور را تشکیل میدادند و میبایست با واقعیات آنچنان که هست روبرو شد، نه با آنچنانی که آرزو داشتیم بشود. من تصمیم گرفتم که جز بحث درباره سیاست‌های کلی بهیچوجه کوچکترین اشاره‌ای به نظرات خودم نکنم جز ذکر کلیات که تقدم را باید به توسعه صنعتی مملکت داد. میبایست ایران از منابع خودش بهتر بهره‌برداری بکند. کشور ما قدرت این را ندارد که با درآمد نفت تنها خودش را جلو ببرد. فراموش نکنید که آن موقع درآمد نفت را ما پیش‌بینی میکردیم در عرض سال ۱۳۴۲ حدود ششصد میلیون دلار بشود. و وزیر دارائی وقت بهنیاء در این مورد با من مخالف بود و میگفت، "این مقدار نخواهد شد." اینستکه باید در نظر بگیرید که واقعاً مملکت فقیر بود و امکانات محدودی داشت. اما منابع ایران منابع فوق‌العاده‌ای بود و من خیلی راحت میتوانستم ببینم که میشود این امکانات را بسیج کرد و میشود از این نیروهای یا کهنه یا تازه استفاده کرد و اینها را به راه انداخت. میتوانم بگویم که این اعتقاد من جنبه صرفاً تجزیه و تحلیل اقتصادی نداشت، مقدار هنگفتی آشنائی به امکانات کلی کشور و اعتقاد به خود کشورم و تاریخش این غرور را به من داده بود که فکر میکردم که این مردم میبایستی بتوانند بهتر از این کار بکنند، این نکته را برای این به شما می‌گویم که روشن باشد که صرفاً انسان با دانش اقتصادی خودش نمیتواند چیزی را جلو ببرد، میبایست یک بعد تاریخی و فرهنگی هم در کارهایش داشته باشد. و اعتقاد به امکان رسیدن به هدفی را