برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۴)
– ۶ –

صحبت آزادی زنان بود.

س – صحیح.

ج – الان نوع جمله‌بندی آن شش ماده انقلاب را متأسفانه فراموش کردم.

س – بله آن هست توی روزنامه‌ها و آن مسئله‌ای نیست.

ج – ولی وقتی شما مراجعه بکنید به روزنامه‌های وقت، خواهید دید که چیزی کمبود بود. ولی به همان دلیل هم زن‌ها متوجه بودند که فرصت مناسبی نصیبشان شده و باید اقدام بکنند. اما شاه هم مایل نبود تا پیش از این نطق چیزی در این باره بگوید. بهرحال این کنفرانس رویهمرفته بخوبی برگزار شد و من هم توانستم تماس زیادی با خیلی از مسئولان بخش خصوصی پیدا بکنم. ولی کاملاً احساس میکردم که اینها هیچ اعتمادی به حرفهای دولت ندارند و وعده و وعید بسیار زیاد شنیده‌اند و بنابراین به اینها قول دادن که ما چنین و چنان خواهیم کرد کار بسیار بی‌ربطی است.

س – خواسته‌های آنها چه بود در اولش یادتان هست الان؟

ج – حتی در حد خواسته هم نبود. چون رکود اقتصادی بقدری شدید بود در کشور و بی‌توجهی به وضع آنها آنچنان شده بود که خودشان هم دیگر نمیدانستند که چه میخواهند البته نکته‌هائی را ذکر میکردند مثلاً اینکه میبایست حمایت از صنایع بشود. یا اینکه صادرات را باید تشویق کرد. یا اینکه معادن که نمیتوانستند جنس خودشان را به خارج بفروشند باید دولت به آنها کمک کند. اما خود آنها هم درست نمیدانستند که چه میکنند. شما نباید فراموش بکنید که آن طبقه صاحب صنعتی که در اسفند ۱۳۴۱ من به آنها روبرو بودم بکلی با کسانی که چند سال بعد به صنعت آمدند و نسل دوم یا سوم خانواده‌های صنعتی کشور را تشکیل میدادند تفاوت داشتند.

س – شاید با ذکر یکی دو تا مثال بشود یک ایده‌ای گرفت که با چه جور آدم‌هائی سروکار داشتید؟

ج – بعنوان نمونه من به شما بگویم. از یک طرف شما با اشخاصی روبرو بودید که کاملاً یک برداشت نو نسبت به کار داشتند به خاطر اینکه خودشان مردمان تحصیل کرده