غلغله است و زنهای زیادی جمع شدهاند و بهیچوجه حاضر به ترک نخستوزیری نیستند مگر اینکه نخستوزیر قول بدهد که تمام حقوقی که زنها درخواست میکنند به آنها داده خواهد شد. علم هم که احساس میکرد به این صورت هیچگونه بحتی نمیتواند با این گروه بکند و در ضمن هم حاضر نبود هیچگونه خشونتی برای بیرون کردن آنها از نخست وزیری بخرج بدهد، تصمیم میگیرد که خودش با آن خانمها روبرو بشود. میگفت وقتی به اطاق کنفرانس هیئت وزیران رفتم دیدم که چند نفر از این سردمدارهای خانمها که بعداً هم نماینده مجلس و سناتور شدند رفتند روی میز کنفرانس هیئت وزیران و از آنجا مشغول شعار هستند. و همینکه مرا دیدند برآشفته شروع به حمله و تکرار تقاضای خود کردند. من دیدم هیچگونه امکان بحثی با این جماعت وجود ندارد و تنها چیزی که بخاطرم رسید اینست که با تشر بسیار شدید اینها را خلع سلاح کنم. و بهمین دلیل صحبت آن خانمها یا خانم را قطع میکند و میگوید، "پتیاره بیا پائین." و میگفت، "یک مرتبه سکوت مرگباری حکمفرما شد و برای بار دوم گفتم پتیاره بیا پائین. من به شما اجازه این فضولیها را اینجا نمیدهم. بروید گم شوید." و اینها بقدری جا خوردند و برایشان این واکنش غیرمنتظره بود که چشمها پراشک شد از میز پائین آمدند و از نخستوزیری بیرون رفتند. و این تنها راه حلی بود که علم توانسته بود پیدا بکند که اینها را برای چند روز آرام نگهدارد ولی بهرحال وقتی در روز هفت اسفند ماه این مژده را داد خوشحالی عجیبی بین این زنها ایجاد شده بود. رویهمرفته باید بگویم که این ماه بهمن که رفراندوم برای اصلاحات ارضی بود، و ماه اسفند که شاه نشان میداد که مایل است این اصلاحات را دنبال بکند، واقعاً یک حالت جشنی میان مردم جنبنده و فعال بوجود آمد و امیدی در طبقه جوان کشور ظهور کرده بود. بهر صورت برگردیم به
س – این موضوع حق رأی زنان مگر جزء شش ماده نبود؟
ج – من الان خاطرم نیست که به چه در آنجا بود. ولی در آن شش ماده بصورت خیلی دقیق روشن نبود که باید چه کار بکنند و در مورد حقوق سیاسی و مجلس چه خواهند کرد.