برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۸۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۶)
– ۱۰ –

کاملاً محکم است. ولی این زن هیچگونه صلاحیت برای اینکه جز کادر آموزشی دانشگاه تهران باشد نداشت و علت انتخاب شدنش هم به این کادر این بود که روزگاری که ابتهاج رئیس سازمان برنامه بود و میبایست بودجه‌های هنگفتی را در اختیار دانشگاه تهران برای ساختمان‌های نو بگذارد، از رئیس وقت دانشگاه خواسته بود که در برابر همسر او را بعنوان دانشیار دانشکده دندانپزشکی انتخاب بکنند و آن آقای رئیس دانشگاه هم با همکاری رئیس دانشکده دندانپزشکی به این کار تن در داده بود. و این زن جز یک دیپلم دندانپزشکی از دانشگاه تهران هیچ چیز دیگری نداشت و هیچوقت هم نه در مطبی بود و نه حرفه دندانپزشکی را بصورت عملی انجام داده بود. بعبارت دیگر یک فرد بیسواد ولی زمانی بسیار زیبا با کمک شوهر سوم خودش توانسته بود خود را جزء کادر آموزشی دانشگاه بکند. مسخره اینجاست که این خانم یکی دو هفته پیش از اینکه من او را بازنشسته بکنم به نزدم آمد و از من درخواست کرد ترتیبی بدهم که او به درجه استادی ارتقاء پیدا بکند. به او گفتم ارتقاء به درجه استادی در اختیار من نیست و از وظیفه‌های دپارتمان مربوطه دانشکده و بعد هم هیئت ممیزه دانشگاه است و رئیس دانشگاه حق دخالت در این کار را ندارد. البته او باور نمیکرد ولی به او اطمینان دادم که من مقررات دانشگاه را محترم میشمارم. در ضمن از او پرسیدم که او که نیاز پولی به چنین کاری ندارد بنابراین چرا چنین اصراری را میکند؟ پاسخ داد یکی از امکانات سناتور شدن اینستکه شخصی استاد دانشگاه باشد. و او هم آرزو دارد که سناتور بشود و به این دلیل نیازمند ارتقاء به درجه استادی است. من با اظهار تأسف به او گفتم که کاری از دست من ساخته نیست. و البته دو هفته پس از آن هم نخستین حکم بازنشستگی را بر طبق اختیاراتی که از هیئت امناء گرفته بودم امضاء کردم و به خدمت این خانم در دانشگاه پایان دادم. پس از آن هم سعی کردم در مرحله اول در همه دانشکده‌هائی که چنین کسانی وجود داشتند اول اشخاص بسیار متنفذ را بازنشسته بکنم و بعد به افراد بی‌پارتی یا کم‌پارتی بپردازم. چون در عمل به من ثابت شده که وقتی انسان برای یک چنین پاک‌سازی‌هائی از خود