برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۸۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۶)
– ۷ –

پیشخدمت‌های دانشکده پزشکی انحصار چاپ جزوه‌های درسی استادهای دانشکده را در دست گرفته بودند و در داخل ساختمان دانشکده پزشکی قسمتی برای تکثیر این جزوه‌های درسی داشتند که در آنجا کار خصوصی و تجارتی خودشان را انجام میدادند و همه هم این کار را طبیعی میدانستند. قدرت این پیشخدمت‌ها آنچنان بود که هیچیک از روسای دپارتمان‌های دانشکده پزشکی با روسای یکی پس از دیگری دانشکده پزشکی جرأت تغییر این افراد را نداشتند. چنین شرایطی کم و بیش در بعضی از دانشکده‌های دیگر هم بود ولی کثیف‌ترین موردهایش را من در گروه پزشکی دیدم یعنی در دانشکده داروسازی دانشکده پزشکی و دانشکده دندانپزشکی. ولی در جاهای دیگر هم باز غفلت‌هائی به چشم میخورد. در دانشکده حقوق مردی از بیش از سی سال پیش یک دکان صحافی داشت. در آغاز از این مرد دعوت شده بود که بیاید و مقداری از کتاب‌های دانشکده حقوق را صحافی کند. و این مرد هم که صحاف بسیار زبردست خوبی بود، این کار را به بهترین نحو انجام داد و گویا بعد مقداری صحافی برای بعضی از استادان دانشکده و روسای دانشکده کرده بود و آنها هم در برابر به این شخص اجازه داده بودند که در محلی در داخل دانشکده به کار صحافی ولی به حساب شخصی خود ادامه بدهد. بعبارت دیگر دکانی در داخل دانشکده باز کرده بود. بدیهی است که این نوع کسان را من از دانشگاه بیرون کردم به خدمت آن فراشان دزد یا بهر حال توطئه‌گر پایان دادم. و بعضی مواقع ناچار بودم از حیله‌های مقرراتی استفاده بکنم . مثلاً آن چند نفری که در دانشکده پزشکی کتاب‌های درسی را پلی‌کپی میکردند و کارمند رسمی دولت بودند به آنها مأموریت دادم که بوا حد ژئوفیزیک دانشگاه تهران در کرمانشاه و شیراز بروند. و البته آنها از اجرای این دستور سرپیچی کردند آنوقت طبق مقررات به خدمتشان پایان دادم. آن رئیس دبیرخانه دانشکده پزشکی را هم بازنشسته کردم و تعدادی از کارمندهای او را هم به صورت‌هائی تار و مار. به این ترتیب تدریجاً شروع به پاک کردن محیط اداری کهنه و بی صاحب دانشگاه تهران کردم و بعد هم گروهی را فرستادم که انبارهای دانشکده‌ها را برای من ارزیابی بکنند و چیزهائی در این