برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۶)
– ۳ –

و ناخواه به چنین راهی گرایش پیدا کردند. علت اینکه این نکته‌ها را که کوچک هستند ذکر میکنم برای اینستکه اعتقاد من به افراد این است که کسی به تنهائی نمیتواند کار بکند و باید سعی بکند که تمام نیروهای موجود را بسیج بکند و در کادر دانشگاهی بسیج کردن نیروها معنی‌اش اینستکه از آن نگهبانی که دم در هست احساس بکند که خدمتی به آموزش عالی کشور میکند تا عالیقدرترین استاد. و در ضمن همه اینها باید احساس بکنند بخاطر اینکه برای یک هدف کار میکنند در نتیجه با هم یک پیوند و نزدیکی هم دارند. و این کارهای کوچک نتیجه خیلی خوبی هم به من داد. برگردیم به برنامه‌هائی که دپارتمان‌ها در اختیار من گذاشتند. پس از اینکه من گزارش آنها را خواندم دو مرتبه با هر یک از اینها تماس گرفتم و به آنها صریحاً گفتم که بر اساس بررسی‌هائی که کمیته‌های منتخب من کردند میبایست تغییراتی در روش کارشان بدهند با حذف بعضی از دپارتمان‌ها توانستیم صرفه‌جوئی قابلی در بودجه‌مان بکنیم و این صرفه‌جویی را تخصیص بدهیم برای توسعه فعالیت‌های واقعاً آموزشی دانشگاه. در این باره باید توضیح بدهیم که یک رئیس دپارتمان هزار تومان اضافه‌کار میگرفت و بنابراین برای دوست‌یابی و پارتی‌بازی در دانشکده‌ها متداول بود که بی‌جهت دپارتمان درست بکنند تا اینکه شخصی به نوائی برسد. و این واقعاً زشت بود و در شأن دانشگاه تهران نبود. آنچنانکه کتابخانه‌های دانشگاه هم به ریاست بعضی از استادها اداره میشد. در حالیکه این استادها هیچگونه صلاحیت کتابداری نداشتند. باز هم علت وجودی ابن اختصاص شغل به استادان بخاطر اضافه حقوقی بود که دریافت میکردند. این را هم من حذف کردم و تمام کتابخانه‌های دانشکده‌های دانشگاه تهران از آن پس بوسیله کتابدار متخصص و حرفه‌ای اداره شد که البته در کیفیت کار کتابخانه‌ها تأثیر بسیار بسزائی گذاشت. در بعضی دانشکده‌های کوچک نیاز به تغییرات خیلی اساسی بود. یکی از آنها دانشکده اقتصاد بود که میبایست به شکل دانشکده‌های اقتصاد کشورهای پیشرفته دنیا کار بکند ولی در عمل استادان کهنه‌فکر و مرتجع مانع این تغییرات در برنامه میشدند. و چون رشته‌ای بود که برای من آشنائی بیشتری داشت،