پس از این مسافرت نسبتاً دراز یک گزارش مفصلی تهیه کردیم که خوب خاطرم هست که با تاجبخش ما سه روز در نیویورک در را بروی خودمان بسته بودیم و فقط گزارش مینوشتیم و باز هم آخر گزارش را من توی هواپیمائی که ما را بطرف پاریس میبرد تمامش کردم و یک جزوهی خیلی خوبی شد دستی اما خطش نسبتاً خوانا بود که در اختیار بختیار گذاشتیم که البته او بعنوان پاداش این فعالیت و یک فعالیت دو ماهه، بما اجازه داد که چند روزی برویم پاریس و خودش به تهران رفت که گزارش را به شاه داد.
س – در این سفر آیا هیچکدام از شما با خود رئیس جمهور هم ملاقات کردید؟
ج – اعلیحضرت نامهای به بختیار داده بود که آن نامه را یکروز بختیار بهمراه سفیرمان اردشیر زاهدی به کندی داد. از این گذشته ملاقاتی نکردیم. البته بختیار ملاقاتهائی هم با روسای CIA داشت و من دچار دندان درد بودم و چندین بار ناچار شدم بروم پهلوی دندان پزشک و ساعتها با من مشغول باشد و متأسفانه هر دفعهای که این ملاقات بود من غایب بودم و فقط تاجبخش بصورت خیلی کوتاهی بمن گفت که صحبتهای خیلی جالبی شده و بختیار خیلی رک و راست دربارهی هرج و مرج و وضع بد اداری ایران با CIA صحبت کرده است. اما من خودم از نزدیک ندیدم فقط گفتهی تاجبخش را نقل میکنم. بعد ما برگشتیم به فرانسه و از فرانسه یک کمیسیون مشترک با اسرائیلیها داشتیم بنابراین سر راه به اسرائیل رفتیم و بختیار که به تهران رفته بود برگشت و آمد به اسرائیل و گفت که گزارش را به اعلیحضرت داده است که خیلی هم مورد علاقهی شاه این گزارش قرار گرفته است و میان پرانتز باید به شما بگویم که این گزارش جداً پیش بینیهای درستی داشت و ارزیابیهای صحیحی شده بود دربارهی جهتهائی که کندی در پیش خواهد گرفت. یعنی واقعاً اگر مسئله را جدی میگرفتیم خیلی روشن بود که توقعهائی که کندی و آمریکا و این دستگاه جدید از کشورهای دیگر دارند و از جمله از ایران چیست. خیلی خوب این روشن بود.
س – خلاصهی آن چه بود؟ که خوب آنها انتظاراتی دارند. یعنی موقعیت شاه در خطر است؟
ج – اصلاً وارد همچین بحثی نمیشدیم. بحثی که میکردیم این بود که این گروهی