کشورهای دنیا دنبال میکنند. برای هویدا هم از نقطه نظر صرفاً منطقی درک چنین نکتهای بهیچوجه مشکل نبود و شاید هم از همان آغاز خودش پاسخی را که ما به او دادیم میدانست. ولی مسئله از نظر سیاسی برای او مطرح بود که نمیخواست اعلیحضرت ایراد بگیرند که چرا قیمتها در این ماه هر مقدار تصور کنید مثلاً بالا رفته. البته باید بگویم که قیمتها در ایران در آن زمان افزایش بسیار بسیار کمی داشت. و تصور میکنم بطور متوسط هر سال بین یک تا دو درصد بیشتر بالا نمیرفت ولی بهرحال وسواس هویدا و شاه آنچنان بود که کار به زورگوئی هم کشیده بود. برگردیم به داستان این شورای تثبیت قیمتها و گزارش تهرانی به من. او به من گفت که نخستوزیر خواسته قانونی برای مبارزه با محتکرین تهیه شود که بر اساس آن بتوان واردکنندگان آهنآلاتی که حاضر نیستند کالای خود را با توجه به قیمت زمان خرید خود بفروشند زندانی کرد. به تهرانی گفتم که بهیچوجه تهیه چنین قانونی مصلحت نیست و با چنین کاری مخالفم و او هم لزومی ندارد که در این باره اقدام کند. البته او هم نگران شد و هم باز به من اصرار کرد. ولی من در تصمیم خود پابرجا بودم و به او گفتم که این مسئله را شخصاً در دست خواهم گرفت. فردای آن روز هویدا به من تلفن زد و گفت برای اجرای دستوری که از طرف اعلیحضرت ابلاغ شده به دفتر او بروم. من هم به آنجا رفتم و آقای ناصر یگانه وزیر مشاور و منوچهر پرتو وزیر وقت دادگستری را هم حاضر دیدم. آقای هویدا همان مطالبی را که تهرانی به من گفته بود تکرار کردند و گفتند اعلیحضرت امر کردهاند کمیسیونی مرکب از شما سه نفر قانون مربوط به تعقیب و زندانی ساختن گرانفروشان را تهیه کنید تا بر اساس آن بتوان جلوی افزایش بیمنطق آهنآلات را گرفت. آن دو نفر هم اظهار اطاعت و عبودیت کردند. من به هویدا گفتم که این کار مصلحت نیست و با آن مخالفم و آمادگی مشارکت در کمیسیون برای تهیه چنین لایحهای را ندارم. گفت "پس در این صورت میبایست جواب عدم مشارکت در کمیسیون را هم خودتان به اعلیحضرت بدهید." گفتم، این کار را نیز با کمال میل خواهم کرد." در اینجا باید بگویم که این اصولاً روش