هیئت نسبتاً بزرگی که هفده هیجده نفر بودند به روسیه رفتم و حدود هیجده روز در آنجا بودیم و مذاکرات مفصلی با مقامات وزارت بازرگانی و کمیسیون همکاری فنی با کشورهای خارجه کردیم. و همچنین با وزارت گاز شوروی و موفق شدیم که هم قرارداد ذوب آهن و هم قرارداد گاز و ماشینسازی را به امضاء برسانیم. از آن به بعد ما متعهد بودیم سالی ده میلیارد مکعب گاز به شوروی بدهیم و فکر کردیم یک شاهلوله بزرگ گاز به ظرفیت چهارده میلیارد مکعب در سال ایجاد بکنیم که چهار میلیارد مصرف داخلی داشته باشد، ده میلیارد هم برای صادرات. و این مقدمه یک دگرگونی عظیمی در بهرهبرداری از هیدروکاربور موجود در مملکت بود در واقع. البته این جریان اثر خیلی زیادی در ایران کرد. من خودم اعلامیهای را که میبایست با شوروی امضاء بکنیم تهیه کردم و بر اساس آن اعلامیه گزارشی را به تهران فرستادم به تفصیل که چه توافقهائی با شوروی شده. در آن موقع تلکس هم بین مسکو و تهران نبود و ناچار بودیم در حدود بیش از نیم ساعت با تلفنی که پارازیت داشت و خیلی سخت شنیده میشد اینها را دیکته بکنیم. وقتی میگویم نیم ساعت شاید اشتباه میکنم، بیشتر از یک ساعت این جریان طول کشید. ولی بهر حال همان روز رادیو تهران این خبر را پخش کرد و بعداً شنیدم که هیجان خیلی زیادی این موضوع در مردم ایجاد کرده بود. خود من هم از آنجا از راه پاریس به تهران بازگشتم. باز هم باید توضیح بدهم که علت اینکه از راه پاریس بازگشتم اینستکه خط هوائی میان ایران و مسکو هنوز وجود نداشت. و وقتی به فرودگاه تهران رسیدم با حالت غیرمنتظرهای روبرو شدم. به این صورت که چندین صد نفر بسوی هواپیما روان بودند و رئیس دفتر من علومی خودش را سریع به من رساند و گفت که اینها عدهای از کسانی هستند که به استقبال من آمدند ولی چندین صد نفر دیگر هم در فرودگاه و در داخل ساختمان گمرک یا در محوطه خارجش منتظر هستند. بنابراین یک مرتبه من با یک تظاهراتی روبرو شدم که ابدا پیش بینی نمیکردم و منتظرش نبودم. فردای آن روز هم که به وزارت اقتصاد رفتم دفتر من غرق گلهائی بود که اشخاص