که بتوانم با آلمانها درباره ذوب آهن مذاکره بکنم. بعد در همان روزی که این شخص میبایست به ایران بیاید بدون هیچگونه توضیح در نهایت بیتربیتی و خشونت فقط اطلاع دادند که از مسافرت به ایران معذور هستند. و البته این جریان خیلی به من برخورد و وقتی به اعلیحضرت ماجرا را گفتم ایشان هم سخت برآشفته شدند و از من پرسیدند که چه باید کرد و من نظر خودم را به ایشان گفتم که ما اصولاً هیچ دلیلی نداشته که در این سالیان دراز منتظر نظر و تعمیم یک شرکت آلمانی بشویم و اصولاً هیچوقت نفهمیدم به چه دلیل این کار را منحصر کرده بودند به مذاکره با کروپ و به ایشان گفتم که در مسافرتهائی که من مثلاً به کشورهای اروپای شرقی کردم، هم چکسلواکها و هم روسها را علاقمند به ایجاد ذوب آهن در ایران دیدم و بخصوص شوروی در هندوستان هم همین کار را انجام داده. ایشان از من پرسیدند که "اگر ما بخواهیم با شوروی این کار را بکنیم با چه مشکلی ممکن است روبرو بشویم؟" من بعرضشان رساندم که تنها مشکلی که ممکن است ما با آن روبرو بشویم اینستکه اگر کارخانه را درست کردند بعد رابطه ما با آنها به دلیلی تیره شد کاملاً آنها سابقه این را دارند که جلوی فروش لوازم یدکی به ایران را خواهند گرفت. البته در ذوب آهن لوازم یدکی به آن صورت شاید وجود نداشته باشد ولی بهرحال تا یک مقداری وابستگی هست. بعد در یکی از سفرهائی که برای کنفرانسی به آسیا کرده بودم با وزیر بازرگانی هند که مدتها بود با یکدیگر دوست بودیم در این باره گفتگو کردم و از او خواستم که اگر ما دست به کار صنعت ذوب آهن با همکاری روسها شدیم و به هر دلیلی نیاز به لوازم یدکی داشتیم و امکان تهیه آن از شوروی فراهم نبود، آیا هندیها حاضر به پشتیبانی از ما هستند یا نه؟ و او هم بلافاصله جواب مثبت داد و قول داد که دولت هندوستان کاملاً در اینمورد در اختیار ایران خواهد بود. من پس از این سفر جریان را به عرض اعلیحضرت رساندم و ایشان چندی بعد به شوروی سفر کردند و در آن سفر با مقامات آن کشور درباره کارخانه ذوب آهن مذاکره شد. یعنی خود روسها هم این علاقه را نشان
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۱۹
ظاهر