برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۸۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۰)
– ۷ –

این حرف این بود که واقعاً نفهمیدم که این فیروزه‌های بسیار زیبا برای گردنبند و بخاطر من فرستاده شده. و پس از اینکه این شخص از ماشین پیاده شد و رفت من دو مرتبه به تمام داستان فکر کردم و متوجه شدم که منظور این شخص رشوه دادن به من بوده. و این را به شما میگویم که تا حس بکنید که وقتی انسان مغزش برای اینطور چیزها کار نمیکند تا این اندازه هم ممکن است خرفت و خنگ باشد. و البته وقتی که متوجه شدم بسیار عصبانی شدم. گفتم آن معدنچی را بخواهند خودم نپذیرفتمش، و به او بگویند که این چنین اتفاقی افتاده و این شخص احتیاج به واسطه نداشت و بعد هم از طریق آن واسطه سعی کرده بصورت مالی از من تشکر بکند در واقع به من رشود بدهد و باید بداند که اگر یکبار دیگر چنین کاری بکند او را در لیست سیاه وزارت اقتصاد خواهم گذاشت. البته خودم هم درست نمیدانستم لیست سیاه وزارت اقتصاد چه کار خواهد کرد. ولی این شخص بینهایت هراسناک شد و به چندین نفر دیگر متوسل شد و قول داد که هرگز چنین کاری را تکرار نکند. و در ضمن به آن شخص که زمانی دوست من بود پیغام دادم که هرگز حق تلفن به من و آمدن به وزارت اقتصاد را ندارد و هرگاه هم با من روبرو میشود حق گفتگوی با مرا دیگر نخواهد داشت. این نحوه برداشت بود. از همان ماههای اول دستور دادم که هیچکس در وزارت اقتصاد حق قبول کادو به هیچ عنوان ندارد و فقط در هنگام مراسمی مانند عید نوروز میتوانند شیرینی یا گل قبول کنند. البته بعضی از این افراد بخش خصوصی در اینجا هم ظرافت به خرج میدادند و مثلاً چند نفر از آنها در سال اول دسته گل خودشان را در گلدان‌های بسیار زیبا و قیمتی به خانه ما فرستادند. ولی گلها را ما در منزل نگهداشتیم گلدان‌ها را راننده من به وزارت اقتصاد برد و رئیس دفتر من علومی با تشکر به یکایک صاحبان صنایع یا بازرگانان پس داد و یادآور شد که از تکرار چنین کاری خودداری بکنند چون در صورت تکرار واکنش من بصورت دیگری خواهد بود. همین چیزهای کوچک برای بخش خصوصی کافی بود که ارزیابی بکنند به چه کسانی