برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۹)
– ۱۷ –

معدنی بدهد ولی پس از مدتی به من گفت که با مدیران کل موجود امکان این تغییرات نیست و به توصیه او مدبران تازه‌ای برای این کار انتخاب کردیم و وضع از گذشته هم بدتر شد.

س – ایشان قبلاً چه تجربه‌ای داشته؟ چه سابقه‌ای داشت؟

ج – امیرعلی شیبانی در آمریکا، اول در دانشکده فنی دانشگاه تهران درس خوانده بود و بعد به آمریکا رفته بود آنجا دکترا در، تصور میکنم، زمین شناسی یا آب شناسی، چیزی شبیه اینها، یا بهداشت، چیزی شبیه اینها گرفته بود، و بعد به ایران بازگشته بود و در دانشکده فنی گویا کاری میکرد یا درسی میداد و در ضمن هم به وزارت صنایع آمده بود و زمان وزارت طاهر ضیائی معاون صنعتی و معدنی وزارت منابع شد. البته امیرعلی شیبانی اهل خراسان بود و هم با خانواده علم آشنائی داشت و هم با خانواده طاهر ضیائی، یعنی هر سه اینها اهل خراسان بودند و با هم ارتباط خانوادگی داشتند. علت اینکه من او را نگهداشتم بهیچوجه ربطی به آشنائی و یا نزدیکی خانوادگی او با علم نداشت. چون همانطور که پیش از این ذکر کردم، قرار من با علم چیز دیگری بود، ولی واقعاً آشنا به طرز کار او نبودم و دلیلی نمیدیدم که در مرحله اول او را تا آنجا که میسر است آزمایش نکنم و اگر از عهده کار برمیآید چه بهتر، اگر برنمیآید آنوقت به فکر کس دیگری بیفتم. از طرف دیگر در میان دوستان خودم کسی که دارای صلاحیت برای چنین کاری باشد نمی‌شناختم و ناچار بودم که حوصله بخرج بدهم و منتظر فرصت باشم تا شخص با صلاحیتی را پیدا بکنم. از همان روز اول با نیازمند آشنا شدم و در آن زمان او رئیس سازمان مدیریت صنعتی بود و برای کارهای سازمان خودش هر چند وقت یکبار بنزد من میآمد و گزارش کارش را میداد و از من کمک میخواست و من هم با کمال میل هرگونه پشتیبانی را از او میکردم. پس از چندین ماه این آشنائی ما تبدیل به دوستی شد و در چندین مورد از او خواستم که درباره مسائل صنعتی گزارش‌هائی به من بدهد یا طرح‌هایی تهیه کند. و در هر مورد متوجه شدم که طرز برداشت