بقدری نفوذ این افراد زیاد بود که وقتی ما برنامه استاندارد کردن خرما را شروع کردیم به من گزارش رسید که یکی از این نمایندهها بشدت همه صادرکنندگان خرما را وحشتزده کرده، و من ناچار شدم از استاندار وقت خوزستان سرتیپ صفاری بخواهم که در عرض بیست و چهار ساعت این شخص را از مرز بیرون بکنند و به مرزبانی کشور هم اطلاع دادم که دیگر این شخص حق ورود به خاک ایران را نخواهد داشت. یعنی برای کارهای خیلی ساده میبایستی اینقدر تصمیمات حاد بگیریم در واقع. همچنین در روستاهای ایران برای میوه خشک یعنی خشکبار در حقیقت، عده ای از کارشناسان و مهندسهای مؤسسه استاندارد را فرستادیم و با بودجهای که در اختیار داشتیم برای اینها لوازم خیلی ساده برای خشک کردن بهداشتی و غیره در اختیارشان گذاشتیم. و در عرض یکی دو سال تدریجاً کالای ایران به استانداردی که مشخص کرده بودیم رسید. مثلاً در مورد کشمش که پیش از این اشاره کردم، کشمش مشابه تولید ایران و ترکیه در حدود بیست درصد اختلاف قیمت در بازار جهانی داشت. شاید هم کمی بیشتر از بیست درصد، و علت این این بود که جنس ترکیه استاندارد شده و تمیز و قابل قبول خریدار بود. در حالیکه کشمش ایران بصورت کثیف در بستههای بسیار ناهنجار در قوطیهای حلبی به خارج فرستاده میشد و در آنجا شستشو و هر نوع کار دیگری را میکردند. و باز هم اینگونه خریداران علاقمند نبودند که چنین امکانی از دستشان گرفته بشود. بهرحال در آن مورد هم ما پس از دو سه سالی تلاش نتیجه مطلوبی را گرفتیم و در بازارهای جهانی بهای کشمش ایران و ترکیه یکسان شد و بازارهای تازهای برای خشکبار ایران پیدا کردیم. و این را وقتی شما در نظر میگیرید که پس از اصلاحات ارضی بود، نتیجهاش اینست که برای این دهقانهای آزادشده به اصطلاح این افزایش درآمد بسیار معنیدار بود. و حتی در اینجا باید این نکته را هم به شما بگویم که اصلاحات ارضی دست ما را برای فعالیتهای استاندارد در روستا هم خیلی باز کرده بود. چون ما این وسائل سادهای را که در اختیار دهقانان میگذاشتیم و در حقیقت کمک بلاعوض ما به آنها
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۶۶
ظاهر