خوزستان میتوانستند بروند. و بنابراین منطقه در آن یک دگرگونی کامل بوجود آمد. برای آنجا یک افسری را که خیلی در این غائله فارس از خودش فعالیت نشان داده بود و مرد زحمتکشی بود بنام سرهنگ علیزاده او را بعنوان استاندار یا فرماندار منطقه بویر احمد معرفی کردند و درجهاش را هم ارتقاء دادند او را سرتیپ کردند. و این علیزاده مدتها در آنجا این مقام را داشت. الان خوب خاطرم نیست که مقام او فرمانداری بود یا استانداری؟ فکر میکنم که آن منطقه بصورت یک استان در آمد، منطقه این زاگروس جنوبی در واقع. بهر حال دولت یک کارهای خیلی اساسیای را در فارس و در این مناطق عشایری شروع کرد. اشاره کردم یک کارخانه قند در یاسوج گذاشتیم، یک کارخانه قند در ممسنی گذاشتیم. ممسنی البته ارتقاءاش خیلی کمتر از بویراحمد است و در آنجا راهی ساخته شد، راهی بود ولی آن راه را خیلی بهبود دادند میان کازرون و گچساران، ولی اسم شهر را الان ... ترجیح میدهم که اسم این شهر را که یادم رفته بعداً در تصحیح یادداشت های خودم اضافه بکنم. بهرحال این ایجاد کارخانهها و سازمان اداری مخصوص و برنامههای عمرانی خیلی به دگرگونی وضع کمک کرد. در ضمن هم پس از چندی تصمیم گرفتیم که اصلاً یک سازمان عمران منطقهای برای بعضی از قسمتهای کشور بوجود بیاوریم و یکی از آنها یا شاید نخستین آنها سازمان عمران منطقهای بویر احمد و ممسنی بوده و یکی از کارمندان سازمان برنامه مأموریت پیدا کرد که در آن محل مستقر بشود و با یک گروه برنامهریز شروع بکار بکنند. و این خودش یک تغییر اساسی در کار منطقه میداد چون برای اولین بار ما شروع کردیم به گرفتن آمار و نمونهبرداری، بعبارت دیگر sampling و تهیه گزارش روی مسائل مختلف منطقه چه از نقطه نظر اجتماعی و چه از نقطه نظر اقتصادی. من اینجا چند نکته را، اگر پرحرفی نشود، مایل هستم به شما توضیح بدهم.
س – بفرمائید.
ج – تا ببینید روحیه مردم در آن زمان چطور بود و چگونه این عوض شد. وقتی ما میخواستم این کارخانه را بوجود بیاوریم کارخانه قند را ایجاد بکنیم مسئولیتش