پرش به محتوا

برگه:HezaroYekSokhan.pdf/۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۴
  1. سخن آینه مرد سنخگوست
  2. سخن از سخن خیزد
  3. سخن اگر زر است سکوت گوهر است
  4. سخن بد از شمشیر بریده بتر است
  5. سخن تا نپرسند لب بسته دار
  6. سخن‌چین دشمن همجنس خود است
  7. سخن‌چین شریک شیطان است و دشمن انسان
  8. سخن کز دل آید شود دلپذیر
  9. سخن گواه حال گوینده است
  10. سخن نااندیشیده چون زر ناسنجیده است
  11. سرانجام حیله گرفتاری است و فرجام مکر و غدر ندامت و خاکساری
  12. سرانجام قمار ادبار است و فرجام ستم ناگوار
  13. سر بده و سر مردم مسپار
  14. سر بی‌گناه بالای دار نمی‌رود
  15. سر پیری معرکه‌گیری
  16. سر خود با زن مگوی
  17. واژه ناخوانا وجدان سخت‌تر که درد بیدرمان (م)
  18. سرش را خواست دوا کند چشمش کور شد