این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۳۶
- در میان دو کس دشمنی میفکن که ایشان چون صلح کنند تو در میانه شرمسار باشی
- درودگری کار بوزینه نیست
- دروغ گفتن به ضربت شمشیر ماند اگر تیز جراحت درست شود نشان همچنان ماند
- دروغگو حافظه ندارد
- دروغگو دشمن خداست
- دروغ مصلحتآمیز به از راست نفرتانگیز
- درویش بقناعت به از توانگر به بضاعت
- درویش در قافله ایمن است
- 🞻 درویش هر کجا که شب آید سرای او است
- دریا بدهان سگ نجس نگردد
- دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
- دری نداری واژه ناخوانا چه میکنی؟
- دزد طالب بازار آشفته است
- دزد ناگرفته سلطان است
- دست بالای دست بسیار است
- دست تنگی سختتر از دلتنگی است
- دست دست را میشناسد