برگه:HezaroYekSokhan.pdf/۴۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۴
  1. خویشی بخوشی سودا برضا
  2. خیانت پیشه دونان است و نادرستی آئین فرومایگان

(د)

  1. داد ده تا داد یابی
  2. دادگری شرط جهانداری است
  3. دادن بدیوانگی گرفتن بعاقلی
  4. دانا بهیچ شهر و ولایت غریب نیست
  5. دایه دل‌سوزتر از مادر
  6. دخل آب روان است و خرج آسیای گردان
  7. درآمد مرد را بخشنده دارد
  8. در بیابان کفش کهنه نعمت است
  9. در تأخیر آفت‌ها است
  10. در جانبازی چه جای بازی است
  11. در جایگاه تهمت مرو
  12. در جنگ حلوا قسمت نمی‌کنند
  13. در جوانی زحمت کش تا در پیری راحت یابی