برگه:HezaroYekSokhan.pdf/۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۳

(ت)

  1. تا پریشان نشود کار بسامان نرسد
  2. تا تریاق از عراق آرند مارگزیده مرده باشد.
  3. تا تنور گرم است نان توان بست
  4. تا جان در خطر ننهی بر دشمن ظفر نیابی
  5. تا جای ندانی پای منه
  6. تا جوانی دم را غنیمت دان
  7. تا دانه نیفشانی خرمن بر نگیری
  8. تا رنج نبری گنج نیابی
  9. تا شب نروی روز بجائی نرسی
  10. تا صلح توان کرد در جنگ مکوش
  11. تا کار بزر بر آید جان در خطر افکندن نشاید
  12. تا که دستت میرسد کاری بکن
  13. تا مار راست نشود بسوراخ نرود
  14. تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر
  15. تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
  16. تا نشوی پیر ندانی که چیست
  17. تا نیکو نیندیشی مگوی