برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۹۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۹۳–

حسابی نباشد قدر و قیمت نمیگذاشت بلکه آنرا مضرّ می‌پنداشت و عقیدهٔ خویش را در باب خطابه در یکی از کتابهای خود که مکالمهٔ سقراط با گورگیاس حکیم سوفسطائی است بیان میکند و آن کتاب نیز از شاهکار هاست و باید اجمالاً آنرا معرفی کنیم.

مقدمةً باید یادآوری کنم که حکومت آتن دموکراسی یعنی اختیار در دست عامه بود و هر وقت کار مهمی پیش می‌آمد از جنگ و آشتی و ساختن عمارات و ابنیه و بنادر و کشتی‌ها و غیره آتنیان جمع میشدند و مطلب را طرح میکردند و موافق و مخالف سخن میگفتند تا تصمیم میگرفتند، و در این مجامع البته کسانی که در سخنوری مهارت داشتند مردم را اقناع میکردند و نظر خود را پیش میبردند و این نوع اشخاص دارای حیثیت و اعتبار میشدند و بمقامات عالیه و ریاست میرسیدند و نیز محکمه‌ای که در پیشگاه آن متهمین محاکمه میشدند مرکب از گروه فراوانی بود که بقرعه از میان مردم معین میکردند و در محضر این محکمه هرکس سخنوری بهتر میدانست در مقصر کردن متهم یا تبرئهٔ او زودتر موفق میشد و در این سخنوریها البته حرفها همه معقول و حسابی نبود و حیله و تدبیر و مغلطه و سفسطه بسیار بکار میبردند. گورگیاس یکی از سوفسطائیان معروف است که آداب سخنوری بمردم می‌آموخت و فن خود را بسیار شریف قلمداد میکرد سقراط و افلاطون عاقبت این احوالرا وخیم دانسته واجب میشمردند که محاکمه و سیاست و همه چیز مبتنی بر حکمت و خردمندی و حقانیت و عدالت باشد و با آن ترتیب مخالف بودند و با سوفسطائیان و استادان سخنوری ضدیت میکردند و میگفتند زبان بازی و لفاظی و عوام فریبی ملت را رو بهلاک میبرد باید این چیزها را کنار گذاشت و در کشورداری شیوهٔ درست را پیش گرفت و آن اینست