واهی مییابند، یعنی همین چیزی که خود ما هم گرفتار آن بودهایم و سخنهای خندهآور در آن باب شنیدهایم. دیگر توجه دادن ببعضی از حقایق که الفاظ بعضی مفردند و بعضی مرکب، و این که الفاظ غالبا تقلید صوتی چیزها هستند. دیگر توجه دادن باین بحث که آیا دلالت الفاظ بر معانی ذاتی است یا وضعی و اینکه زبان چگونه درست میشود آیا بصرف تصادف است یا مقنن وضع میکند یا طبیعت یا مقامی فوق بشر آنرا مقرر میسازد، البته میدانید که اینها مسائلی است که در جای خود اهمیت دارد.
یکی دیگر از کتابها مکالمهٔ اوطوذیموس است و آن کتابی است که برای تفریح باید خواند زیرا تآتری است تام و تمام و آن گفتگوی دو برادر است که در فن جدل و سفسطه مهارت دارند و مدعی هستند که در اندک زمانی میتوانند همه فنون و فضایل را بهر کس بیاموزند در آغاز سقراط بیان میکند که فضایل چیزی است که مایهٔ خوشی و سعادت باشد، و خوشی متنعم بودن از نعمتهاست و بالاترین نعمتها علم و عقل است که بدون آنها انسان از هیچ نعمت دیگر بهره نمیبرد بس فضلیت در اینست که هر کس جویای علم و عقل شود. آنگاه نوبت مباحثهٔ آن دو برادر با سقراط و حاضران دیگر مجلس میشود و برای من ممکن نیست آن گفتگوها را بدرستی باز نمایم زیرا سخن دراز میشود و مجال نداریم. همینقدر عرض میکنم این دو برادر اقسام مختلف مغالطه را بکار میبرند از آوردن موضوع بجای محمول و صیغهٔ معلوم بجای مجهول و کلی بجای جزئی و مشتبه کردن آنها با یکدیگر و گذاشتن معانی مشترک الفاظ بجای یکدیگر و صفت را بجای موصوف و صدق سخن را بجای صدق امر قلمداد کردن و هست رابطه را بجای هست وجود استعمال کردن و مانند آن و برای نمونه یکی دو مثال از آن گفتگوها میآورم.