دفاعیه دل بدهد لذت یک قصیدهٔ حکیم سنائی یا یک غزل شیخ سعدی را میبرد و سررشتهٔ حکمت سقراط را بدست میآورد که باید در تحصیل علم کوشید و تقوی و فضیلت سرمنشأ همهٔ سعادتهاست و بالاترین همهٔ نعمتها تحقیق در چگونگی و حقیقت فضایل است و از ادای وظیفه نباید شانه خالی کرد و از مرگ نباید ترسید زیرا مرگ اگر نعمت نباشد مصیبت نیست. و یکی از کلمات زیبائی که در این خطبه هست و دریغم میآید که توجه ندهم این است که در مقام سرزنش بکسانیکه برای احتراز از محکومشدن باعدام تضرع و زاری کرده تن بمذلت میدهند میگوید: گوئی این اشخاص چنین میپندارند که اگر در محکمه محکوم باعدام نشوند نخواهند مرد و زندگانی جاوید خواهند داشت.
خطبهٔ دفاعیهٔ سقراط چنان که پیش گفتهام تنها اثری است از افلاطون که بصورت مکالمه نیست باقی نوشتههای او همه یا سؤال و جواب مستقیم است یا نقل سؤال و جواب است و یکی از مکالمات معروف بسقراطی که ما در اول این مجموعه قرار دادهایم اوتوفرون نام دارد و هنگامی واقع میشود که سقراط بمحکمه احضار شده و هنوز جلسهٔ محاکمه منعقد نگردیده است سقراط میبیند اوتوفرون بمحکمه آمده است که بر پدر خود اقامهٔ دعوی قتل نفسی نماید چون او یکی از کارگران خود را که قاتل واقع شده دستوپابسته بگوشهای انداخته و دیگر پروای او را نداشته است تا او از سرما و گرسنگی مرده است. سقراط را شگفت میآید از اینکه کسی بر پدر خود دعوی آدمکشی اقامه کند معلوم میشود اوتوفرون کاهن و دیندار است و دینداری او چنین اقتضا کرده است. سقراط میگوید: اتفاقاً من به بیدینی متهم و بمحکمه احضار شدهام اکنون که تو این اندازه دینداری و کاهن یعنی معلم دینداری هم هستی بمن بیاموز که دینداری چیست. گفتگو میان آنها گرم میشود و از این مکالمه نکتههای باریک بدست خواننده میآید از جمله اینکه سقراط که