برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۶۰–

و حسدش نسبت بهرکول آرام نگرفت و دو افعی درشت بر سر گهوارهٔ هرکول روانه کرد که او را هلاک سازند. هرکول که پسر خداوند اعظم بود در همان کودکی چنان نیرومندی داشت که آن دو افعی را در گهواره خفه کرد بنابرین زئوس از اجرای ارادهٔ خود در پادشاه کردن هرکول باز ماند و هرا از هلاک ساختن هرکول درمانده شد. با این تفصیل نمیدانم چه شد که هرا سر مهربانی نسبت بهرکول بلند کرد و او را در دامن گرفته پستان خود را بدهان او گذاشت اما هرکول چنان پستان او را بدندان گرفت که شیر از آن جستن کرد و افشان شده و خط کهکشان از اثر افشاندگی شیر هرا در آسمان باقی مانده است و میدانید که بزبانهای ارویائی کهکشان را راه شیری مینامند.

داستانها شیرین است اما مجال نداریم که باز از آنها برای شما حکایت کنم بعلاوه در اینجا شرح و تفصیل عقاید یونانیان را نمیخواهم بدهم مقصود اینست که اجمالاً بدانید نوع افکار ایشان چه بوده و همین دیانت و عقاید تا سیصد سال بعد از میلاد مسیح یعنی تقریباً سیصد سال پیش از ظهور اسلام دین و مذهب رسمی یونانیان بود.

نکته‌ای که مخصوصا میخواهم توجه بدهم این است که یونانیان با مشرق‌زمینی‌ها یک تفاوت فاحش داشتند و آن اینکه در مشرق زمین دیانت منشاء اخلاقی و تمدنی داشته و عقاید دینی مایهٔ تهذیب اخلاق مردم بوده است بلکه غرض اصلی از دیانت مهذب و متمدن ساختن مردم بوده است و حکمت و عرفان هم غالباً از ناحیهٔ اولیای دین بمردم افاضه شده است ولیکن در یونان در آن مرحله که ما می‌بینیم و از آن خبر داریم دین چیزی بود و روحانیت و اخلاق و تهذیب چیز دیگر و با هم چندان ارتباطی نداشتند و دیانت سیر عامیانهٔ طبیعی داشت ولیکن انسان وجودی است متصرف و مانند حیوان نیست که هر قسم فطرت و طبیعت او بر آن قرار گرفت