برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۵۱–

میدانید که تآتر اساساً برای انتقاد از احوال مردم است و یکی از بهترین وسایل برای تنبّه مستعدان میباشد بسیاری از رساله‌های افلاطون بهمین مقصود نوشته شده و همین خاصیت را داشته است جز اینکه تآترهای حقیقی برای انتقاد از اخلاق و عادات است و رساله‌های افلاطون برای تنبه بحقائق علمی و حکمتی و اخلاقی است و حکمت سقراط را باین دو کلمه خلاصه کرده‌اند: شیوهٔ استهزا و فن قابلگی. استهزای سقراطی باین وجه بود که چون غالب مردم را گمراه و احوال و افکار آنها را بر خطا میدید در پی آن بود که بر خطاهای خود آگاهشان نماید اما اینکار را مستقیماً و بصورت وعظ و خطابه و پند و اندرز نمیکرد بلکه بمباحثه و مناظره میپرداخت و غالباً خود را بنادانی میزد در ظاهر سخن بجد میگفت ولی در باطن دست میانداخت و بهانه‌اش این بود که میخواهد از طرف مقابل کسب علم نماید ولی کم کم و بدون اینکه محسوس باشد آنطرف خود را گرفتار تناقض گوئی و حیرانی و سرگردانی میدید و بفساد رأی و عقیده خود پی میبرد معنی قابلگی سقراط را هم که پیش بیان کردیم این شیوه را افلاطون بخوبی فرا گرفته و در بعضی از رساله‌های خود ببهترین وجهی تمثیل میکند در بسیاری از آن رساله‌ها پیداست که مباحثهٔ علمی و فلسفی بهانه است و در باطن نظر انتقاد و عیب جوئی در عقاید مردم دارد جز اینکه بهمین نظر اشارات و کنایاتی در آنهاست که امروز چون ما از آن اوضاع و اشخاص و احوال ایشان دور و بیخبریم نمیتوانیم بدرستی معنی آنها را بفهمیم در هر حال مجموع نوشته‌های افلاطون را بیک تآتر یا یک رمان تشبیه میتوان کرد جامع محسنات و آرایشهای صوری و معنوی و اثری است ادیبانه و شاعرانه و عاشقانه و عارفانه و حکیمانه که هم روح را لذت می‌بخشد و هم نفس را ترقی میدهد و هم فکر را پخته مینماید البته