که اصحاب در آنجا باتفاق استاد در امور علمی بحث و فحص میکردهاند و در تحقیق از آثار قلمی افلاطون شرح این مطلب بهتر داده خواهد شد۔
بعضی گفتهاند افلاطون دو قسم تعلیم و تدریس میکرده است یکی علنی و عمومی و یکی خصوصی و محرمانه ولیکن باین سخن اطمینان نیست و بعضی از محققین اظهار عقیده کردهاند که شهامت و شجاعت اخلاقی افلاطون با تعلیم محرمانه منافات دارد خاصه اینکه او اشاعهٔ حقیقت را وظیفهٔ وجدانی میدانست چنانکه در جائی از قول سقراط میفرماید هیچ کس حق ندارد راضی شود که در گمراهی و نادانی بماند و نیز کسی نباید حقیقت را پنهان کند.
چون از تعلیم شفاهی افلاطون چندان آگاهی نداریم بآثار قلمی او میپردازیم.
مقدمةً عرض کنم که پیش از افلاطون دانشمندان چند در یونان بودهاند که بعضی از ایشان نامی میباشند و افلاطون از آنها و مخصوصا از تحریراتشان استفاده کرده است اما از آثار آنها تقریباً هیچ نمانده است فقط از هفت هشت نفر بعضی کلمات در ضمن کتابهای نویسندگانی که بعد از ایشان بودهاند منقول است این کلمات که قسمتی از آنها شعر است بقدری کم و غیر وافی است که میتوان گفت افلاطون اول حکیمی است که آثار قلمی حسابی از خود گذاشته است و برای آن دانشمند این حسن اتفاق و برای نوع بشر این سعادت دست داده که آثار او تماما باقی مانده بلکه بقول یکی از فضلای اروپا قدری هم بیش از تمام آثار او در دست است و این سخن ناشی از آنست که مقداری از نوشتههائی که باسم افلاطون قلمداد شده بعقیدهٔ محققین از او نیست دیگران نوشتهاند یا بقصد تقلید او یا خواستهاند بنام او بنویسند یا اشتباه باو منسوب شده است.