زیر زمین دور زد باعماق تارتاروس میریزد و این رود پوریفلیگتون[۱] نامیده شده و جویهای آتشین آن از منافذ چند روبروی زمین برمیجهد برعکس رود چهارم اولاً بمکان سخت وحشتناکی میافتد که از قرار مذکور کبود رنگ است و آنرا استوگیوس[۲] مینامند و مرداب استوخ[۳] را میسازد و پس از آنکه از آبهای آن مرداب خواص وحشتانگیز کسب نمود بزمین فرو رفته چندین بار دور میزند و در برابر پوریفلیگتون جریان یافته سرانجام در مرداب اخیروسیا از نقطهٔ مقابل با آن تلاقی میکند و آبهای آن با آب رود دیگر آمیخته نمیشود اما پس از آنکه گرد زمین گردید از نقطهٔ مقابل پوریفلیگون مانند دیگران به تارتاروس میریزد و آن رود چهارم بقول شعرا کوکوتس[۴] نام دارد.
چون امور در عالم خلقت اینسان ترتیب داده شده همین که مردگان بجائی که فرشته آنها را میبرد رسیدند اول بازرسی میشود که زندگانی آنها از روی قدس و پاکی بوده یا نبوده است آنها که نه یکسره بی گناه و نه بسیار گناهکار بودهاند به اخیرون روانه میشوند و آنها را سوار زورقها نموده به مرداب اخیروسیا میفرستند تا در آنجا سکنی نموده و کیفری متناست با گناه خود بکشند و پس از آن رهائی یافته پاداشهائی در خور نیکوکاری میبینند و کسانی که مرتکب کبائر شده و شناعتهای بسیار مانند آدمکشی و امثال آن کردهاند دست تقدیر عدالت را مجری داشته آنها را به تارتاروس میاندازد و در آنجا مخلد میمانند اما آنها که خطاهای کفاره پذیر مرتکب شدهاند اگر چه مهم بوده باشد مانند اینکه نسبت بپدر و مادر خود بدرفتاری کرده یا در شدت غضب آدم کشته و در زندگی از کار خود توبه کردهاند البته به دوزخ میروند ولی پس از یکسال بیرونشان انداخته آنها را که آدم کشتهاند بکوکوتس و کسانی را که پدر و مادر کشتهاند به پوریفلیگتون میاندازند و آنها