متبرک دارند و پرستشگاههائی که در آنجا خداوندان حقیقی حاضرند و نزول وحی و اخبار از مغیبات و آیات دیگر بر وجود آنها دلالت میکند خورشید و ماه در آنجا چنانکه هست دیده میشود و امور دیگر آنها در سعادت و خرمی بهمین نسبت است.
این است وصف آن زمین با آنچه بر آن محیط است در اطراف و گودالهای آن اماکنی است که بعضی عمیقتر و گشادهتر است از امکنهای که مسکن ماست و برخی عمیقتر و تنگتر و عدهای کمعمقتر و گشادهتر و همهٔ آنها از زیر منافذی دارند و بواسطهٔ مجاری بیکدیگر پیوسته میباشند که از آنها مقدار وافری آب و رودهای زیرزمینی و چشمههای آب سرد و گرم و نهرهای آتش با گل و لای مانند سیلهای گل و آتش که در صقلیه پیش از سعیر حرکت میکند بدریاچهها میریزد و آن نهرها مجاری مختلفه اختیار کرده هر یک بمکانی میرود و آنها را پر میکند و همهٔ آن چشمهها در زیر و بالا حرکت میکنند و در درون زمین رفت و آمد مینمایند و حرکت آنها چنان است که از جمله منافذ زمین یکی که از همه بزرگتر است درون زمین را سیر میکند و همر در آن باب گفته که «در عمیقترین و دورترین جای زمین است» و همین همر و اکثر شعرا آن مکان را تارتاروس[۱] (دوزخ) میخوانند و تمام رودها آنجا میروند و از آنجا بیرون میآیند و هر یک از جنس خاکی است که در آنجا جریان مییابد و سبب اینکه باز برمیگردند اینست که مبنائی نمییابند و آبهای معلق آنها در خلاء جریان میکند و زیر و رو شده و میجوشد و هوا و بادی که بر آنها احاطه دارد نیز چنین میکنند و در زیر و بالا رفتن دنبال آن میروند و چنانکه میبینیم در تن جانوران هوا بواسطٔه تنفس همواره برمیآید و فرو میرود هوائی که بآن آبها
- ↑ Tartarus