برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۲۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۲۵۸–

نیست و نیز اعداد فرد دیگر با آنکه هرکدام عین فرد نیستند همه فردند همچنین است حال اعداد جفت. از این بیان غرضم آنست که نه‌تنها اضداد یکدیگر را نمی‌پذیرند بلکه چیزهائی نیز که با هم ضد نیستند در هر حال ضدی دارند و نمیتوانند حقیقت ضد آنچه را دارند بپذیرند و همینکه این حقیقت ضد نمودار شد آنها میروند یا نابود میشوند، مثلاً عدد سه نابود میشود و با بقای در آنچه بود ممکن نیست جفت شود و حال آنکه عدد چهار ضد عدد سه نیست پس تنها اضداد با یکدیگر منافات ندارند بلکه بسیار چیزهای دیگر نیز با هم منافی می‌باشند. قیبس پرسید آن کدام است؟ گفت چیزهائی که به حقیقت خود باقی میمانند و بعلاوه حقیقت ضد حقیقت خود را نمی‌پذیرند چنانکه عدد سه بالضروره حقیقت سه را نگاه میدارد و فرد هم میماند و حقیقت زوجیت را که ضد فردیت است هیچگاه نمی‌پذیرد یعنی عدد سه که فرد است از پذیرفتن زوجیت امتناع دارد. قیبس گفت راست است. گفت پس روشن شد که بعضی امور با آنکه ضد امور دیگر نیستند منافی آن هستند چرا که عدد سه با آنکه ضد زوجیت نیست با زوجیت منافی است عدد دو با فردیت سازگار نیست و آتش با سردی و همچنین. پس این حکم کلی بدست آمد که نه‌تنها اضداد با یکدیگر منافی هستند بلکه هر چیز که ضدی دارد چون با چیز دیگر مرتبط شود با ضد آنکه در بر دارد سازگار نمیشود. پس بدرستی در این باب تأمل کن چو تکرار آن بی‌ضرر است. پنج هرگز زوجیت نمی پذیرد چنانکه ده که دو برابر آنست هیچ‌گاه قبول فردیت نمیکند هرچند فردیت ضد ده نیست همچنین سه ربع و ثلث و هیچ‌یک از کسور حقیقت عدد صحیح را نمی‌پذیرند آیا میفهمی و با من موافقی؟ گفت آری خوب می‌یابم و موافقم. سقراط گفت اکنون سؤالات