قرار داده و این از ننگهای عالم ادب است. باری بعد از رهائی از دست سی نفر جبّار و تسلط غیر مستقیم اسپارت آتنیان بشدت خشمنال و مست رشک و تعصب بر قوانین مملکتی خویش بودند و مستعد آنکه زهر خود را بهرکس که پیش آید بریزند رنجشهای چندین سالهٔ طبقات کثیره تحریک دشمنیها نسبت بسقراط میکرد و منتسب نمودن فیلسوف الهی به بیدینی در شهر مشرکین آسان بود بعلاوه عمری بود که سقراط تعلیم مردم را پیشهٔ خود ساخته امّا نه بترتیب تدریس معمولی برای شاگردان بسیار بل بگردش در کوچه و بازار و میدانها و مجامع عمومی و بدست آوردن اشخاص مستعد و موقع مناسب برای طرح مباحثه و از آنجا که مردم جوان بیشتر قابل تربیت و تغییر عقیدت میباشند و نظر بفواید آینده تکمیل ایشان مفیدتر مینماید جوانان را بیشتر فیض میبخشید و چون تعلیمات سقراط را اسباب بیدینی و گمراهی و موجب بیاعتنائی بعادات و آداب مملکت شمردند بآسانی میتوانستند او را فاسد کنندهٔ اخلاق و عقاید بخرج دهند و این کار در آتن که تربیت جوانان مورد توجه خاص بود از جنایات کبیره بشمار میآمد. بالجمله اسباب هلاک یگانه حکیم قدوسی نفس فراهم شد و سه ناجوانمرد باین اسامی انوطوس[۱] و ملیطوس[۲] و لوقون[۳] پیدا شدند و قدی را که بسخریه هم قد مردانگی نتوان گفت علم کردند سقراط را در محکمهٔ عالی پانصد نفری که در آتن مخصوص محاکمهٔ قتل و جنایات کبیره بود و اعضای آن بقرعه از افراد اهالی معین میشد بمحاکمه طلبیدند و تقاضای محکومیت او را بقتل نمودند محکمه بدرخواست این مدعیان منعقد گشت سقراط بیباک مقصر بتقصیر دانش و تقوی محکوم بقتل شد و چون شب قبل بموجب یکی از رسوم مذهبی
برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۲۶
ظاهر