برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۲۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۲۵۵–

نادانی خود برحذر بوده اساسی را که گذاشتیم از دست ندهی و اگر کسی بر آن اصل اعتراضی کند بی‌جواب گذاری تا همه نتایج آنرا بنگری و از موافقت یا مباینت آنها با یکدیگر مطمئن شوی و اگر این اصل را درست نیابی اصل استوارتری بدست آری تا سرانجام بنیاد محکمی که قابل‌اعتماد باشد بیابی و نیز از آمیختن و درهم‌ساختن امور بپرهیزی و در کشف حقیقت مانند جدلیان اصل را با فروعی که از آن برمیآید مشتبه نسازی چه جدلیان پابند حقیقت نیستند و فقط برای خرسندی خاطر خود مباحث را خلط میکنند اما تو که میخواهی براستی حکیم باشی باید بدستوری که من میدهم رفتار کنی.

سیمیاس و قیبس هردو حق را بسقراط دادند.

خفراطیس – ای فیدون بخدا درست است و بیان سقراط چنان روشن بوده است که هر نادانی درمی‌یابد.

فیدون – آری همه حاضران چنین دانستند.

خقراطیس – ما هم که حاضر نبودیم از حکایتی که تو میکنی چنین می‌یابیم، اکنون بگو پس از آن چه گفتگو شد.

فیدون – بنظر دارم که چون تصدیق شد که مثل بخودی خود موجودند و چیزهائی که از آنها بهره دارند از همان مثل نام میگیرند سقراط بیان خود را چنین دنبال کرد که اگر این اصل درست است پس چون بگوئی که سیمیاس از سقراط بزرگتر و از فیدون کوچکتر است نتیجه این میشود که بزرگی و کوچکی در یک آن در نزد سیمیاس موجود است اما باید دانست که چون بگوئی سیمیاس از سقراط بزرگتر است این سخن خود درست نیست زیرا که بزرگی سیمیاس نه از آن است که سیمیاس است بلکه بمقدار اوست و نیز بزرگتری او از سقراط نه از آنست که سقراط است بلکه از آنست که سقراط نسبت بمقدار سیمیاس از کوچکی بهره‌مند