همچنین است. سقراط گفت حال ای سیمیاس تو کدام رأی را برمیگزینی آیا انسان هنگام ولادت معلومات را همراه خود دارد یا اینکه معلومات فراموششده را دوباره بیاد میآورد؟ سیدیاس گفت حق اینست که هنوز نمیدانم کدام رأی را برگزینم.
گفت پس نظر خود را در این خصوص بگو آیا کسی که چیزی را میداند در آن باب میتواند تحقیق کند یا نمیتواند؟ گفت البته میتواند. گفت آیا بعقیدهٔ تو همه کس میتواند در آنچه موضوع گفتگوی ماست تحقیق کند؟ سیمیاس گفت از آن میترسم که فردا دیگر کسی را نیابیم که این تحقیقات را بکند. گفت ای سیمیاس پس تو معتقد نیستی که همه کس این علم را داشته باشد؟ گفت نه والله. گفت پس هر کس تنها نسبت بآنچه بیشتر دانسته است تذکر پیدا میکند. گفت باید چنین باشد. پرسید نفوس ما در چه زمان این علم را حاصل کردهاند چون معلوم است که از ولادت و هنگام این زندگانی نبوده پس باید پیش از ولادت بوده باشد؟ گفت شکی نیست. گفت بنابراین نفوس ما پیش از ولادت و پیش از اینکه بکالبد بشری درآیند موجود بودند و زمانی که تن نداشتند علم داشتند. سیمیاس گفت چنین است مگر آنکه بگوئیم علم مقارن ولادت بما رسیده است. سقراط گفت آری میتوان چنین گفت اما در آن صورت این مشکل پیش میآید که علمی را که مقارن ولادت دریافتهایم چه وقت از دست دادهایم زیرا نمودار کردیم که امروز آن علم را نداریم آیا خواهی گفت همان هنگام که علم برای ما دست داد از یاد ما رفت یا هنگام دیگری را میتوانی برای این امر تشخیص کنی؟ گفت نه ای سقراط اشکال من بیمعنی بود. گفت بنابراین باید مسلم داشت که اگر همه چیزهائی که همواره بر سر زبان است یعنی زیبائی و داد و کلیهٔ این قبیل