برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۹۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۹۱–

سقراط – اکنون باید دید اگر ما بی اجازهٔ آتنیان از اینجا بیرون برویم آیا بکسی بد نخواهیم کرد با آنکه آنکس سزاوار بدی هم نیست؟ آیا آنچه را گردن گرفته‌ایم باید وفا کنیم یا نه؟

اقریطون – این سوال تو را نمیفهمم ای سقراط و نمیدانم چه جواب بگویم.

سقراط – از راه دیگر پیش میآیم شاید بهتر دریابی. چون هنگام گریز یا بیرون رفتن ما دررسید اگر قوانین و دولت مجسم شده در پیش ما آیند و بگویند «ای سقراط چه میکنی در اینکار که آهنگ آنرا داری آیا جز اینست که باندازهٔ توانائی خود قوانین و دولت را تباه میسازی؟ آیا گمان داری هر گاه احکام محاکم بی‌قوت باشد و مردم آن را خوار شمرده پایمال کننده دولت برپا میماند؟» ای اقریطون در پاسخ این پرسش‌ها و بسیاری دیگر چه میتوانیم بگوئیم؟ آیا سخنوران بر محافظت قانون و لازم بودن اجرای احکام دلائل استوار نمینمایند؟ آیا در جواب آنها خواهیم گفت دولت بما ستم کرده و بغلط حکم داده است؟

اقریطون –آری بخدا ای سقراط چنین خواهیم گفت.

سقراط – پس سخن قوانین را بشنو که میگویند «ای سقراط آیا پیمان ما و تو چنین بود؟ آیا بنا نبود باحکام دولت سربنهی؟» و هرگاه ما از این سخن بشگفت آئیم خواهند گفت «عجب مکن ای سقراط و پاسخ بده چون بسؤال و جواب معتاد هستی از دولت و از ما چه دلتنگی داری که اینسان در تباهی ما میکوشی؟ اولاً مگر نه زندگی تو از ماست؟ مگر نه پدر تو بسبب قوانین توانا شد بر اینکه مادر ترا همسر خویش کرده ترا نعمت حیات بخشد؟ بقوانینی که در زناشوئی مقرر است آیا خرده‌گیری داری؟ آیا احکام و قوانین مربوط بپرستاری کودکان را که برحسب آن احکام برآورده و پرورده شدی و پدرت از آنرو ورزش و ادب