برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۹۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۸۷–

اقریطون – یقین است که بتصدیق طبیب و استاد ورزش نظر دارد.

سقراط – بس باید در ورزش و خوردن و آشامیدن بدستور آن استاد رفتار کند و بهوای نفس مردم دیگر توجهی نداشته باشد.

اقریطون – مسلم است.

سقراط – پس اگر از فرمان استاد بیرون رود و ستایش و تصدیق او را بچیزی نشمرد و بتحسین و آفرین عامه که چیزی نمیفهمند فریفته شود آیا رنجی باو نخواهد رسید؟

اقریطون – خواهد رسید.

سقراط – این رنج از چه نوع است و بچه عاید میشود و بچه جزو از وجود آن کس میرسد؟

اقریطون – البته به تن میرسد و از این راه کم‌کم تن خود را تباه خواهد ساخت.

سقراط – آفرین، اکنون بگو آیا در همهٔ امور چنین نیست؟ یعنی مثلا هرگاه در داد و بیداد و نیک و بد و زشتی و زیبائی سخن رود آیا در این چیزها عقیده و رأی عامه را باید پیروی کنیم و از آن باک داشته باشیم یا نظر یکنفر دانشمند را که شناسای آنهاست و در نزد ما از همه مردم دیگر ارجمندتر است و از او بیشتر باک داریم؟ و آیا در امری که بقای آن بسته بداد و فنای آن از ستم است هرگاه عقیدهٔ آن یکنفر را پیروی نکنیم مایهٔ تباهی آن امر نخواهیم شد؟

اقریطون – با تو هم‌آوازم.

سقراط – اگر ما رأی مردم نادانرا پیروی نموده و مزاج را که بسبب درستی زندگی بهبودی می‌یابد بسبب نادرستی زندگانی تباه سازیم آیا میتوانیم پس از این زیست کنیم و آیا آنچه تباه کرده‌ایم تن نیست؟