برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۵–

جمله کافی است برای آنکه فضلای مشرق زمین همین استاد کل علوم یعنی ارسطو را نخستین نگارندهٔ حکمت شناخته باشند معهذا وجود کتب افلاطون بزبان یونانی ناقض این عقیده است و در بعضی از کتب سابقهٔ ما نیز ذکر رسائل افلاطون و ترجمهٔ بعضی از آنها بعربی شده و بهرجهت رسائل آن حکیم امجد گنجی شایان است و در قیمت برابر جان و روان و آن جمله عموماً چنانکه اشاره نمودیم بتقلید سبک و طرز تعلیم سقراط بشکل مکالمات مرتب بین دو یا چند نفر است که از آن مکالمات رد خطائی از خطاهای سایرین یا اثبات عقیده‌ای از عقاید افلاطون بیرون میآید و موضوع بسیاری از رسائل مزبوره ترجمهٔ احوال یا نقل مباحثات سقراط است و بنابراین متکلّم اصلی آن مکالمات شخس سقراط میباشد و همین فقره جلالت مقام آن حکیم یگانه و تأثیر انفاس قدسی او را در معاشرین و شاگردان او حتی در وجود بلند مرتبه‌ای مانند افلاطون ظاهر میسازد و اگر چه هر یک از کتب افلاطون از جهتی شأن و منزلت عالی دارد لیکن رسائل راجعه بعقاید و احوال سقراط باید از دو جهت مورد توجه باشد و در این جمله بسا ذخایر عبرت موجود است که در حالت حالیه برای ما بی‌اندازه مغتنم بل استدراک آن از مقولهٔ واجبات بشوار است.

احوال سقراط را شاگرد دیگر او گزنفن[۱] حکیم و مورخ مشهور نیز نگاشته و مخصوصاً قسمتی را که موضوع سه رسالهٔ افلاطون است و ما فعلاً از زبان فرانسه بفارسی آورده‌ایم در نگارش معروفی شرح داده و روایت گزنفن هم آنچه را افلاطون حکایت کرده تصدیق مینماید امّا ترجمهٔ حال سقراط از جهت وقایع و سرگذشت شخصی جز قضیهٔ شهادت او که همان موضوع رسائل مذکوره است چیز مهمّی ندارد و تمام اهمیت


  1. Xénophon