که شخص بتواند کسیرا که آن لشکر انبوه را به طرواده برد بیازماید یا با اودیسه یا سیزوف[۱] با آنهمه مردها و زنهای دیگر گفتگو و نشست برخاست کرده انها را آزمایش کند؟ واقعاً عجب سعادتی است خاصه آنکه در آنجا بیم آن نیست که برای این عمل محکوم بقتل شود چه یکی از برتریهای اهل آخرت بر مردم دنیا از قراریکه میگویند این است که زندگی جاودانی دارند و نمیمیرند.
پس ای قضاة من، از مرگ امیدوار باشید و یقین کنید که مردم نیکوکار نه در زندگی بد میبینند نه پس از آن و خداوند هیچگاه رحمت خود را از آنها دریغ نمیدارد آنچه اکنون برای من پیش آمده از تصادف و اتفاق نیست و یقین دارم خیر من در اینست که دیگر زنده نمانم و از همه اندیشههای دنیا آسوده شوم و بهمین جهت ندای الهی امروز بمن سخنی نگفته است پس از کسانی که بر من اقامهٔ دعوی کردند و آنها که مرا محکوم ساختند چندان دلتنگی ندارم با آنکه میدانم نیت ایشان خیر نبوده و سر آزار من داشتهاند و اگر از آنان گلهمند باشم حق با منست اما یک درخواست از شما دارم و آن اینست که چون فرزندان من بزرگ شوند تمنی میکنم هرگاه دیدید مال را از فضیلت برتر میشمارند و با آنکه هیچ چیز نیستند خود را چیزی میپندارند همان گونه که من بشما آزار کردم شما نیز بآنها آزار کنید و البته آنها را شرمگین سازید از اینکه بآن کارها که سزاوار اعتنای ایشان است توجه نمینمایند و دربارهٔ خود پندار دارند زیرا که من با شما این شیوه را داشتم و اگر شما هم این تفضل بفرمائید من و فرزندانم از سپاسگزاری و دادگری شما ممنون خواهیم بود. اینک وقت آن رسیده که از یکدیگر جدا شویم من آهنگ مردن کنم و شما در فکر زندگی باشید اما کدامیک بهرهمندتریم جز خداوند هیچکس آگاه نیست.
- ↑ این دو نفر نیز از دلاوران قدیم بودند و اولی Ulysse از پادشاهان یونانی است.