و شاید این تفاوت احوال ایشان را بیشتر بر من برانگیزد و از روی خشم دربارهٔ من رأی دهند اگرچه باور نمیکنم این نوع کسان در میان شما باشند اما اگر فرضاً چنین اندیشه برای کسی از شما بیاید آنچه میتوانم بگویم اینست که ای عزیز منهم خویشان و بستگان دارم و بقول شاعر و حکیم بزرگ همر (اومیروس) از سنگ و درخت بار نیامدهام بلکه آدمیزادهام و گذشته از خویشان سه پسر دارم که یکی از آنها در جوانی است و دو دیگر کودکند ولی آنها را برای سوزآوردن دل شما و فراهمساختن مایهٔ رهائی خویش در اینجا حاضر نخواهم کرد نه از آنکه میخواهم لجاج کنم یا سر بزرگی نمایم تا شما را خوار بشمارم بلکه منظور من نگاهداری شرافت و آبروی شما و شهر شماست. این که من برابر مرگ بیپروا باشم یا نباشم مسئله دیگری است اما زشت و ناشایسته میدانم که در این سالخوردگی با آوازهٔ دانشمندی که درست یا نادرست دریافتهام به آن وسائل دست ببرم و چون بر دلها گذشته است که من بر بیشتر همگنان برتری دارم اگر ضعف نفس نمودار کنم برای قوم من سرشکستگی خواهد بود. بعضی را که آوازهٔ دانشمندی یا دلاوری یا فضایل دیگر داشته و از بزرگان شهر بشمار رفتهاند دیدهایم که چون بمحاکمه رفتهاند خواریهای عجیب از خود نمودار ساخته و مایهٔ شرمساری فراهم آورده و حکم قتل را مصیبتی بزرگ پنداشته چنانکه گوئی اگر محکوم نمیشدند زندگانی جاوید میداشتند. بگمان من آن کسان ننگ این شهر بوده زیرا که بر بیگانگان چنین وانمودهاند که در میان آتنیان کسانیکه افضلند و دیگران آنها را برای رساندن بجایگاههای بلند برمیگزینند و بر خود برتری میدهند از زن کمترند. پس کسانیکه نامی دارند نباید چنین کنند و شما هم نباید بگذارید و تصمیم کنید که هر کس وسایل رقتانگیز بکار برد و شهر شما را ریشخند سازد بمحکومیت
برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۷۵
ظاهر