آنکه مرا از این کارها بازداشته همان فرشتهٔ مخصوص من بوده واژه ناخوانا یعنی ندای الهی که مکرر گفتگوی آنرا شنیدهاید و ملیطوس از نادانی آنرا موضوع ادعای خود بر من ساخته است آن فرشته از کودکی در پی من بوده بهیچگاه بهیچ کاری بمن فرمان نداده و آواز او را نمیشنوم مگر وقتی که میخواهد مرا از کاری باز دارد و هرگاه خواستهام بکارهای کشور مداخله کنم جلو گرفته و بسیار بجا بوده است چه یقین بدانید که اگر من بآن کارها دست برده بودم دیری بود که از بند زندگی رهائی یافته و برای شما و خودم کاری انجام نداده بودم. از اینکه من بیپرده سخن می گویم آزرده مشوید و بدانید هر کس بخواهد از روی راستی و جوانمردی با قومی سخن بگوید خواه شما باشید یا دیگری بر آن شود که آن گروه را از ستم و کارهای ناسزا باز دارد هر آینه دچار عقوبت خواهد شد و کسی که در راه دادگری کوشش مینماید اگر نخواهد رشتهٔ حیاتش بزودی گسیخته شود باید در زندگانی خصوصی بماند و عنوان مرد سیاسی اختیار نکند و اینک دلائل قوی بر این مدعا برای شما خواهم آورد و بقول اکتفا ننموده براهین فعلی که نزد شما معتبرتر است اقامه خواهم کرد.
پس بشنوید که بر من چه گذشته تا بدانید که ترس جان هیچگاه مرا از ممانعت ظلم بازنمیدارد و با اینحال اگر در امور عامه دخیل میشدم البته بمخاطره میافتادم اکنون برای اثبات قول خود بیپروا – اما با کمال راستی – سخن خواهم گفت.
ای آتنیان میدانید که من هیچ زمان دارای منصبی نبودهام و از کارهای دولتی تنها عضویت مشورتخانه داشتهام یعنی در آن دوره که زمام امور بدست طائفهٔ انطیوکید درآمد بمناسبت اینکه من از آن تیره هستم در امور کشور شرکت یافتم[۱] اتفاقاً در همان دوره شما بر آن
- ↑ ملت آتن منقسم بده تیره بود و از هریک از آن تیرهها پنجاه نفر اختیار کرده مشورتخانه میساختند و هر دستهٔ پنجاه نفری بنوبت سی و پنجروز زمام امور را بدست میگرفتند.