برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۶۰–

بدهند و این مطالب را بشنوند چگونه از من میآموزند؟[۱] و اگر من این عقاید عجیب سخیف را بخود نسبت دهم و حال آنکه از من نیست آیا مرا دست نخواهند انداخت؟ بهرحال ادعای تو اینست که من به هیچ رب‌النوعی قائل نیستم؟

ملیطوس – آری بخدا به هیچ رب‌النوعی قائل نیستی.

سقراط – سخنهای غریب میگوئی و تناقض میآوری. ای آتنیان گمانم که ملیطوس مردی بی‌شرم است و از روی جسارت جوانی این دعوی را برپا کرده که مرا بی‌آبرو کند گویا معما ساخته و میخواهد مرا بیازماید و با خود گفته است به‌بینم آیا سقراط که بدانشمندی معروف است بر خواهد خورد که من او را دست انداخته‌ام و متناقض میگویم یا او و شنوندگان فریب خواهند خورد چه دعاوی که بر من میکند همه متناقض است و مانند آنست که بگوید سقراط گناهکار است که معتقد بخداوندان نیست و گناه او اینست که عقیده بخداوندان دارد و البته این عنوان جز استهزا چیزی نیست و اگر فی‌الجمله به بیان من توجه فرمائید مطلب را روشن خواهم کرد اما باز یادآور میشوم که در آغاز سخن درخواست کردم از اینکه بروش عادی خود عنوان مسائل میکنم رنجیده‌خاطر نشوید؟ پس ای ملیطوس از تو میپرسم آیا در دنیا کسی هست که بوجود امور بشری قائل ولی منکر وجود افراد بشر باشد؟ ای قضاة بفرمائید جواب بدهد و بیجهت غوغا نکند آیا کسی هست که بوجود اسب‌سواری قائل ولی منکر وجود اسب باشد؟ نغمات نی را اثبات و نوازندهٔ آنرا نفی کند؟ نه ای مرد حسابی چنین کسی نیست و چون تو میخواهی خاموش باشی باید هن بجای تو سخن بگویم حال باین سؤال جواب بگو


  1. یکی از شعرای یونان که تآترنویس بوده تعلیمات انکساغورس را در ضمن تآترهای خود بیان کرده و در نمایش‌گاه‌ها نمایش می‌داده است.