برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۵۵–

رسم و چون در این عبادت خداوند فرو رفته‌ام روزگار خود را در نهایت بینوائی میگذرانم و نیز بسیاری از جوانان که از خانواده‌های توانگر میباشند و فرصت و فراغت دارند از روی رضا و محبت و اختیار با من همنشین شده و شیوهٔ امتحان و آزمایشی را که دربارهٔ اشخاص بکار می دارم پسندیده و از من پیروی نموده با مردم در میآویزند و البته فراوان شکار میکنند، زیرا کسانیکه هیچ نمیداند یا دانش کمی دارند و خود را دانشمند میپندارند بسیارند، اما آنها که با یاران من روبرو شده و بنادانی خود پی میبرند گناه آنرا بر من میگیرند و همه جا میگویند سقراط ناپاک و فریبنده است و جوانان را گمراه میسازد و چون از ایشان بپرسی چه میکند و چه میآموزد جوابی ندارند اما برای آنکه درنمانده باشند بسرزنشهای یاوه که دربارهٔ حکیمان بر سر زبانهاست توسّل میجویند و می‌گویند جستجو از کار آسمان و درون زمین میکند و بخداوندان نمیگرود و حق را باطل نمایش میدهد و البته راستی را نمیگویند که سقراط ما را رسوا میکند و نمایان میسازد که با داعیهٔ دانش هیچ نمیدانیم پس این گروه فراوان با خشم و آز وافر بمدد سخنوری و زبان فریبنده از دیرباز گوشهای شما را از بهتان‌هائی که برای من ساخته پر کرده‌اند و اکنون ملیطوس و انوطوس و لوقون را برانگیخته‌اند. ملیطوس سنگ شاعران بسینه میزند انوطوس از مردان سیاسی و صنعتگران دفاع میکند لوقون منافع خطیبان را نگهداری مینماید و از اینرو بود که در آغاز سخن بشما میگفتم در مدتی اندک محال است بتوانم شبهاتی را که بروزگاری دراز در ذهن شما ریشه گرفته و استوار شده براندازم.

ای آتنیان، راستی اینست و از شما چیزی پنهان نمیکنم و پوشیده نمیگذارم هرچند میدانم آنچه میگویم نمکی است که بر ریشها میپراکنم و همین امر دلیلی بر درستی گفتار من است و مایهٔ تهمتها را بدست شما میدهد