برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۴۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۴۳–

سقراط – اکنون بیائیم بر سر خدمتگزاری خداوندان و بگو ببینم، نتیجهٔ آن چیست چون میگوئی در کار دین دانا هستی البته آنرا میدانی.

اوتوفرون – آری میگویم و این راست است.

سقراط – پس ترا بخدا بگو آن نتیجه نیکوئی که از خدمتگزاری ما برای خداوندان دست میدهد چیست؟

اوتوفرون – بسیار کارهای نیکو.

سقراط – ای دوست من سردار را اگر بپرسم نتیجهٔ نیکوئی که از کارش حاصل میشود کدام است فوراً خواهی گفت فیروزی در جنگ است آیا چنین نیست؟

اوتوفرون – البته چنین است.

سقراط – همچنین برزگران کارهای نیکو میکنند اما نتیجهٔ آن سرانجام این است که از خاک چیزها درمیآورند که خوراک میشود.

اوتوفرون – راست است.

سقراط – پس همچنین بگو از خدمتگزاری ها بخداوندان چه کارهای نیکو نتیجه میشود؟

اوتوفرون – ای سقراط بتو گفتم که اگر بخواهم بتفصیل آنرا بتو بیاموزم سخن دراز خواهد شد جوهر مطلب اینست: رفتار و گفتاریکه پسندیدهٔ خداوندان باشد یعنی دعا کردن و قربانی دادن دینداری است و خانواده‌ها و شهرها را بسلامت نگاه میدارد و خلاف آن بیدینی است و سبب هلاک و تباهی میشود.

سقراط – ای اتوفرون، یقین است است که اگر میخواستی آنچه را من میپرسم از این مختصرتر میتوانستی بگوئی اما می‌بینم که بآموزش من دل نمی‌بندی الآن نزدیک بود اینکار را بکنی ولیکن ناگهان جواب را از من دریغ کردی، اگر گفته بودی از تو میآموختم که دینداری چیست و آسوده میشدم اما چه باید کرد عاشق باید هر جا معشوق او را میکشاند