و آنچه دیده میشود بسبب آنست که او را میبینند؟
اوتوفرون – یقین است
سقراط – چنین نیست که آنچه او را میبینند بسبب آنست که دیده میشود بلکه برعکس است، یعنی آنچه دیده میشود بسبب آنست که او را میبینند، و نیز آنرا که میکشانند بسبب این نیست که کشیده میشود بلکه کشیده شدنش بسبب آنست که او را میکشانند و برده شدنش بسبب آنست که او را میبرند. آیا هنوز در نیافتهای که چه میخواهم بگویم؟ میخواهم بگویم هرگاه اثری پیدا میشود و فعلی در کار است فعل علت پیدایش اثر است علت فعل این نیست که چیزی فعلی را پذیرفته است بلکه فعل پذیرفتن بواسطهٔ اینست که فاعل فعلی بجا آورده است آیا تصدیق نداری؟
اوتوفرون – تصدیق دارم.
سقراط – هر گاه چیزی دوست داشته میشود آیا نه اینست که فعلی سر زده است و آیا چیزی نیست که فعلی را پذیرفته است؟
انوفرون – شکی نیست.
سقراط – پس این مورد هم مانند موارد پیش است یعنی اگر کسانی چیزی را دوست دارند بسبب آن نیست که او دوست داشته شده است بلکه چون آن کسان برای او دوستی دارند او دوست داشته شده است.
اوتوفرون – این نتیجه ضروری است.
سقراط – چون این اصل پذیرفته شد بهبینیم در باب دینداری چگونه بکار میرود آیا بر حسب تعریفی که تو کردی نه این است که دینداری چیزی است که همه خداوندان آنرا دوست میدارند؟
اوتوفرون – آری.